۱۴۰۴/۰۵/۲۴

ادمین

هیچ پیام ضعفی نباید به دشمن مخابره کرد/ زبان سخن با دنیا باید زبان عزت باشد

متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۴/05/24

استان البرز، شهرستان کرج

توسط آیت الله حسینی همدانی

بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ

اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ

اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد

وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ

وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین

 

 

اوصیکم عباده الله و نفسی بتقوی الله وطاعته. اهل تقوا در زندگی خود قناعت را به بهترین وجه رعایت می‌کنند. در جلسه قبل امیرالمومنین علیه‌السلام استدلال کردند که چرا خداوند انبیاء و اولیاء خود را اهل تجمل و رفاه‌زده قرار نداده.

و در این جلسه فرموده‌اند به جای همه آن مظاهر دنیائی که آنها محروم هستند خداوند آنان را اولوالعزم قرار داده است. فرمود: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْاَعْيُنُ مِنْ حَالَاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَاُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَاُ الْاَبْصَارَ وَ الْاَسْمَاعَ اَذًى» در صورتى كه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوى، گرچه با ظاهرى ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتى كه دل‏ها و چشم‏ها را پر سازد، هر چند فقر و ندارىِ ظاهرى آنان چشم و گوش‏ها را خيره سازد.

توجه دارید، انبیاء الهی چون می‌دانند کبر و غرور یعنی تباهی‌ای که منشاء آن توجه به زیور دنیا و دنیاگرایی بود لذا از همه مظاهر دنیا چشم پوشی کردند. سنت خدای تعالی این است که هیچ زحمت و تلاشی را بدون پاداش نمی‌گذارد لذا نتیجه چشم پوشی از رفاه و مظاهر دنیا را قوه تصمیم‌گیری و عزمی راسخ برای تبلیغ رسالت در آنان قرار داد و به همین جهت به آنان اولوالعزم می‌گویند.

انبیاء بزرگ الهی ولو بدنی نحیف دارند و با فقر زندگی می‌کنند اما با عزمی محکم دربرابر همه سختی‌ها می‌ایستند و در برابر همه مرارت‌ها و اذیت‌ها و زخم زبان‌ها مقاومت می‌کنند. و برای استقرار دین خدا از هیچ چیزی حتی جان خود دریغ ندارند. حضرت انبیاء را با صفت قناعت ستوده است. چون قناعت طبع انسان را بلند می‌کند و نسبت به دنیا حالت زهد بوجود می‌آورد. به اصطلاح خودمان چشم و دل انبیاء و اولیاء سیر است. لذا فرمود قلب‌ و چشم‌های آن پر از بی‌نیازی است. اگر چشم و شکم انسان رها باشد راه فهم و درک انسان بسته می‌شود. شکم پر، راه فهم را می‌بندد و شخص را قسی القلب می‌کند.

درباره قناعت و آثاری که بر فرد و اجتماع دارد حضرت در نهج‌البلاغه بیانات مختلفی دارند که چند مورد را اشاره می‌کنم. مثلاً در حکمت 57 فرمودند: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ». قناعت ثروتى است بى‏پايان. دیگه اینها را توضیح نمی‌دهم، مطلب روشن است.

در حکمت 140 فرمود: «كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ». هر چه كه به آن مى‏شود اكتفا كرد بس است.

در حکمت 395 فرمود: «كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً». در اهميت قناعت همين بس، كه خود نوعى سلطنت است و نيك خلقى كه ناز و نعمت است. نتیجه پادشاهی بی‌نیازی از مردم است و قناعت این نتیجه را می‌دهد.

در حکمت229 فرمود: «وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ. وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ». و هيچ گنجى بى‏نياز كننده‏تر از قناعت، و هيچ ثروتى در پيشگيرى از فقر، بهتر از تسليم و قناعت به روزى رسيده وجود ندارد، هر كس بر آنچه به او روزى شده بسنده كند، به آسايش رسيده و در ميان آرامش فرود آمده است و دلبستگى به دنيا كليد بدترين رنج‌ها و مركب همه گرفتاري‌هاست‏.

در حکمت 44 فرمود: خوشا به حال كسى كه به ياد روز قيامت باشد و براى حساب كار كند و به اندازه معين از روزى بسنده كرده، و از خداوند خوشنود باشد. «قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ». گفته‌‌اند: قناعت فضيلتى از شاخه‏هاى عفت، و رضا فضيلتى از شاخه‏هاى عدالت است. این چند مورد را درباره فضیلت قناعت از امیرالمومنین علیه‌السلام بیان کردم.

بعد حضرت در ادامه برای بیان خودشان که چرا انبیاء بدون زر و زیور به دعوت مردم پرداخته‌اند استدلال دیگری را تقریر فرمودند: «وَ لَوْ كَانَتِ الْاَنْبِيَاءُ اَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ اَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ لَكَانَ ذَلِكَ اَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الِاعْتِبَارِ وَ اَبْعَدَ لَهُمْ فِي الِاسْتِكْبَارِ». اگر پيامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند كه مخالفت با آنان امكان نمى‏داشت، و توانايى و عزتى مى‏داشتند كه هرگز مغلوب نمى‏شدند، و شوکت و سلطنتشان به گونه‌ای بود كه همه چشم‏ها به سوى آنان بود و گردن‌های مردان به طرف آن کشیده می‌شد و مردم برای تماشای بزرگی آنان از راه‏هاى دور بار سفر به سوى آنان مى‏بستند، این وضع در پندگیری مردم از آنان آسان‌تر و از گردنکشی در برابر آنان دورتر بود.

یعنی اگر انبیاء بخواهند از قوه‌ا‌ی استفاده کنند که کسی جرات مخالفت نداشته باشد این کار نتایج بدی به همراه داشت، این دیگر اسمش نبوت نبود پادشاهی و دیکتاتوری بود. کسی در مقابل آنها تکبر نمی‌ورزید، معمولاً همه مردم در مقابل اهل قدرت کمتر تکبر دارند. و این ترک تکبر اجر و پاداشی نداشت. کسی که جهاد با نفس می‌کند و راه طاعت را انتخاب می‌کند و از تکبر فاصله می‌گیرد آن اجر دارد.

و از همه مهمتر اینکه باید ایمان خالص برای خدا باشد و در این مرحله خالص برای خدا نبود و قسمتی از آن ترس از قدرت بود. لذا فرمود: «وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ اَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ فَكَانَتِ النِّيَّاتُ مُشْتَرَكَةً وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً»؛ و تظاهر به ايمان مى‏كردند، از روى ترس يا علاقه‏اى كه به مادّيات داشتند. در آن صورت نيّت‏هاى خالص يافت نمى‏شد، و اهداف غير الهى در ايمانشان راه مى‏يافت، و با انگيزه‏هاى گوناگون به سوى نيكى‏ها مى‏شتافتند. در حالیکه همه شما می‌دانید اصل قبولی هر کاری در درگاه الهی نیت آن عمل است که خالص برای خدا باشد. در خطبه 87 راجع بهترین بندگان فرمود: «قد اخلص لله فاستخلصه». برای خدا اعمال خویش را خالص کرده آن چنان که خدا پذیرفته است.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

اَلحَمدُالله رَبّ ِالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد

وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ

وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی

وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد

وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ

خودم و همه‌ی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم. متقین اهل ستم و ستم‌کاری نیستند. البته ستم‌کاری نشانه‌هائی دارد که مولاناامیرالمومنین علیه‌السلام در حکمت342 از حکم نهج‌البلاغه به آن اشاره فرمودند: «لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ يُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَة». مردم ستم‌كار را سه نشان است: با سركشى به ما فوق خود ستم روا دارد، و به زيردستان خود با زور و چيرگى ستم مى‏كند، و ستم‌كاران را يارى مى‏دهد. معنای روایت روشن است، شخص ظالم وظائف محوله خود را انجام نمی‌دهد و از کار در می‌رود. به دیگران به خصوص زیردستانش اجحاف می‌کند و حقوق آنان را پایمال می‌کند و تا بتواند به اهل ستم در ظلم‌هائی که می‌کنند یاری می‌رساند. این‌ نشانه‌ها را حضرت به عنوان نمونه بیان فرمود. خدای تعالی تقوای ما را زیاد بگرداند.

در روزهایی که همه سوگوار حسین علیه‌السلام هستیم و چهل روز از اسارت خاندان مکرم امام علیه‌السلام می‌گذرد، و کاروان اسراء به گربلا برگشته و در مسیر حرکت به مدینه هستند، سالگشت بازگشت آزادگان جنگ تحمیلی به ایران اسلامی است. 26 مرداد سال 1369 چه صحنه‌های بدیعی اتفاق افتاد و چه خاطرات سنگینی آزادگان عزیز از دوران اسارت بیان کردند که لازم است همه ما خاطرات آن روزها را مرور کنیم و تلاشی که عزیزانمان برای تثبیت انقلاب کردند را فراموش نکنیم.

تاریخ انقلاب که تا امروز پر از رشادت و ایثار و از خودگذشتگی است، را مردم ایران  بوجود آوردند و خودشان نگهداری کردند و آن را رشد دادند و در مقاطع مختلف، با تمام سختی‌هائی که وجود داشته در مقابل بیگانگان از آن حفاظت کردند. در تمام دنیا نمی‌توان نظامی را پیدا کرد که این چنین به حضور مردم خودش متکی باشد، بدون حضور مردم هیچ امری از امور ایران اسلامی به نتیجه نمی‌رسد. نقش حضور مردم در عرصه‌های مختلف واقعی است. این مطلب را همه با تمام وجود خود فهمیده‌اند.

حتی دشمنان ما هم این را خوب درک کرده‌اند که برای موفقیت خودشان باید تلاش کنند تا مردم را از انقلاب جدا کنند. لذا می‌بینید به هر وسیله‌ای شده ولو بروند فارسی یاد بگیرند و پیام فارسی بدهند این کار را می‌کنند. که اخیراً سران صهیونی در همین مسیر تلاش دارند با سخن گفتن با مردم ایران با ژست دلسوزی در حقیقت به مقابله با مردم بپردازند. خودشان یکی از مناطقی را که با بحران آب مواجه هست را اشغال کرده‌اند و به اعتراف خودشان ادرار تصفیه می‌کنند و می‌خورند بعد برای آب ایران طرح می‌دهند.

استکبار این اتحاد بزرگی که امروز در بین همه آحاد ملت هست را نشانه رفته ‌است تا با حیل مختلف به تفرقه تبدیل کند. حالا یا تفرقه بین خود مردم با هم، یا مسئولین و مردم. باید همه هوشیار باشیم که در این جنگ روانی، فریب نخوریم.

فریب دادن کار دشمن است مگر در 28 مرداد سال 1332 با فریب و منحرف کردن افکار، بر مردم و به خصوص بر مسئولین سلطه پیدا نکردند و تا سالیان طولانی منابع ملت را به یغما نبردند؟ که انقلاب اسلامی آمد و این سلطه را به هم زد و تا امروز در تلاشند که سلطه خودشان را برگردانند که نتوانسته‌اند و به فضل الهی نخواهند توانست.

از آن تاریخ تا امروز هر کس به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد. دائم باید عبرت بگیریم، هم مسئولان و هم افراد جامعه. باید ببینیم که غربی‌ها برای ضربه زدن به ما چه چیزی را از ما پنهان می‌کنند همان را مورد توجه قرار دهیم. یکی از روش‌های آنها که مکرر گفته شده ناامید کردن افراد جامعه نسبت به آینده است. همین سخنرانی‌هایی که سران استکبار می‌کنند، بخشی از آن همین نقش را دارد که مردم ناامید شوند، با خبرهای مختلف دروغ و تحریف شده آنقدر با زبان‌های مختلف از افراد مختلف، تکرار می‌کنند که افراد نتوانند درست تحلیل کنند و در این جنگ نرم دچار اختلال شده و مغلوب شوند.

همه وظیفه داریم نگذاریم نقشه‌های دشمن عملیاتی شود. سعی می‌کنند ما را نسبت به مسئولان بی اعتماد کنند نباید در این مسیر حرکت کرد. انتقاد و اشتباه مسئول را باید منصفانه و بدون پرخاشگری گفت، اما بی اعتماد نبود و البته روی مسئله نفوذ و نفوذی‌ها هم باید دقت داشت. هر چه بی‌اعتمادی است را باید نسبت به دشمن داشت.

کودتای 28 مرداد با آن همه خسارات بعدی که برای مردم ایران داشت، نتیجه 14 ماه جنگ نرم انگلیس و آمریکا علیه مردم ایران بود و اعتمادی که از روی ساده‌لوحی به آمریکا شد. خیلی مختصر یکی دو نکته را عرض کنم. برای مردم و مسئولین ایران چهره کریه و استعمارگر انگلیس واضح شده بود.

در همان روزهای سال 30 ، سی و سومین رئیس جمهور آمریکا که بر سر مردم ژاپن بمب اتم ریخت، وزیر بازرگانی خودش را به تهران فرستاد تا با دکتر مصدق ملاقات کند و در تاریخ 30 تیر 1330 انجام شد. بعد مصدق شهریور همان سال به مجلس رفت و کلماتی گفت که نشان می‌داد کاملاً به آمریکائی‌ها اعتماد کرده است.

به رئیس جمهور وقت آمریکا گفت حضرت ترومن! گفت: «حضرت ترومن پیامی به من دادند و مرقوم فرمودند که جناب آقای هریمن را برای ارتباط بین ایران و انگلیس روانه می‌کند. من به این پیام حضرت ترومن جواب مثبت دادم و می‌دانستم که هریمن یک شخصی است که هرگز نمی‌خواهد که شخصیت خود را از بین ببرد». شبیه همین حرف که گفتند امضای فلانی تضمین است. سلسله معتمدین به آمریکا در هر دوره‌ای تکرار شدند و حرف‌هایشان هم شبیه هم است.

خلاصه اعتمادهای فراوانی کرد. 80 روز قبل از کودتا به آیزنهاور رئیس بعدی آمریکا درخواست وام کرد، لحن او را ببینید: «ملت ایران امیدوار است که با مساعدت و همراهی دولت آمریکا، موانعی که در راه فروش نفت ایجاد شده، برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولت مقدور نیست، (التماس! گدایی!) کمک‌های اقتصادی مؤثری فرمایند تا ایران بتواند از سایر منابع خود استفاده کند. در خاتمه توجه موافق و اثربخش آن حضرت را به وضع خطرناک فعلی ایران جلب نموده و یقین دارم که تمام نکات این پیام را با اهمیتی که شایسته است تلقی خواهند فرمود». این التماس نیست؟! این بیچارگی و دریوزگی نیست؟! او رئیس جمهور قانونی بود و پشتوانه مردمی داشت.

اما رئیس جمهور آمریکا اعتنایی به خواهش‌های مصدق نکرد و پاسخ منفی داد. روحیه مصدق که فکر می‌کرد خیلی با آنها دوست است با این برخورد از بین رفت. بعد هم آمریکائی‌ها پشتوانه مردمی مصدق را خراب کردند در نتیجه از مردم و باورهایی که داشتند فاصله گرفت، مثلاً دستور داد تا نواب صفوی را به زندان انداختند (در ملی شدن نفت اصل کار به دست نواب بود؛ که سال بعدش در مجلس تصویب شد به اسم مصدق) و مسائل دیگر که مراجعه می‌فرمائید.

و جالب است، اینکه می‌گوئیم مستکبرین مثل سگ عمل می‌کنند اگر دنبالشان کنید فرار می‌کنند و اگر فرار کنی دنبالت می‌گذارند که الان صهیونیست‌های پلید همین گونه هستند و همه به خوبی این حال آنها را دیده‌ایم؛ یک روز قبل از کودتا هندرسون، سفیر وقت آمریکا در ایران، به ملاقات مصدق رفت و او را تهدید کرد که اگر خیابان‌ها از تجمع مردم خالی نشود تمام آمریکایی‌ها به کشورشان باز خواهند گشت.

اینجا مصدق باید با پشتوانه مردمی می‌گفت خوب بروند اما متاسفانه مصدق حالت عذرخواهی به خود گرفت و به سفیر آمریکا گفت: «جناب آقای سفیر، من از شما می‌خواهم این کار را نکنید. اجازه بدهید رئیس پلیس را بخواهم، من ترتیبی خواهم داد که هم‌میهنان شما را کاملاً محافظت کنند». اوج واماندگی و اعتماد بی‌جا!

اما هندرسون در جواب مصدق گفته بود: «دولت آمریکا دیگر نمی‌تواند حکومت شما را به رسمیت بشناسد و به عنوان یک نخست وزیر قانونی با شما تعامل نماید». این جواب آمریکای سلطه‌گر به مسئول رسمی و قانونی کشوری است که سرنوشت خود و کشورش را به آمریکایی‌ها سپرده بود… آن‌ها هم او را به دست کودتاچی‌ها سپردند.

ملت ما که امروز درباره مذاکره با آمریکا ایراد می‌گیرد و اعتراض می‌کند چون از این موارد بدعهدی و حقه‌بازی فراوان دیده است مگر در همین مذاکرات اخیر وسط مذاکره حمله نکردند؟ وضعیت کاملاً روشن است. اما چون جنگ ترکیبی است و باید دفاع ترکیبی باشد ولو یقین داریم که نتیجه‌ای ندارد اما راه را تا حالا نبسته‌ایم ولو غیر مستقیم؛ که نتوانند بهانه بیاورند. اما ما همچنان روی موضع استکبارستیزی خودمان و اعلام برائت هر هفته از آمریکا قاطعانه ایستاده‌ایم و شعار همیشگی را تکرار می‌کنیم.

همین جا نکته‌ای دیگری عرض می‌کنم و آن این است که در طول تاریخ انقلاب، جمهوری اسلامی به همسایگان خودش حسن همجمواری را نشان داده است. تعامل و ارتباط با کشورهای دیگر را در دستور کار داشته و طبق آن عمل کرده است. چیزی که موجب برهم خوردن آرامش منطقه بوده و ایجاد تشنج و کشمکش کرده، همیشه وقتی بوده که بیگانه‌ای وارد منطقه شده.

اخیراً آمریکا دست به ماجراجویی جدیدی در منطقه قفقاز زده است. و قصد دارد نفوذ خودش را در قفقاز و آذربایجان تثبیت کند. منطقه‌ای که جمهوری اسلامی به شدت حساس است و همیشه نسبت به تغییر ژئوپولتیک در مرزهای شمال غربی خودش هشدار داده و تاکید کرده که دالان ارتباطی ایران و ارمنستان به دلائل مختلف اقتصادی و اجتماعی و نظامی باید حفظ شود.

حضرت آقا هم سال گذشته در دیدار نخست وزیر ارمنستان، با دید همه جانبه‌ای که نسبت به حفظ منافع ملی دارند بر مطلب تاکید فرمودند که جمهوری اسلامی ایران مسیر زنگزور را به ضرر ارمنستان می‌داند و همچنان بر این موضع خود ایستادگی دارد.

لذا هر اقدامی در آن منطقه و منطقه غرب آسیا را بی‌ثبات کند کشورها را نسبت به هم بدبین کند، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را بهم بریزد و استکبار با زیاده‌خواهی‌اش بخواهد منافع متقابل کشورهای منطقه را از بین ببرد و بهم بریزد خلاف است و به شدت محکوم می‌کنیم.

تغییر مرزی بدون توافق طرف مرزها برخلاف مفاد حقوق بین‌الملل است حالا در این بین سند هم دادند که بیشتر بیانیه سیاسی است و در نظام بین المللی اثر حقوقی ندارد. دستگاه دیپلماسی و همه کسانی‌که مسئولیتی در این بخش دارند توجه داشته باشند که نسبت به منافع ملی نباید کوتاهی شود. بعلاوه که جمهوری اسلامی هر اقدامی را برای حفظ منافع و امنیت ملی خود در آن منطقه مشروع می‌داند.

اینجا نکات فراوانی مطرح است که فرصت طرح آن نیست اما ایران مثلاً می‌تواند به جای شرق و غرب به سمت احیای محور شمال جنوب یعنی روسیه ایران و هند برگرداند و دالان شمال جنوب را احیاء کند از بندر چابهار و بندر انزلی به آستارا و از آنجا به روسیه و هند. مسیری کوتاه و امن‌تر از مسیری که قصد دارند درست کنند. به هر تقدیر ایران بازدارندگی خودش در منطقه را نباید از دست بدهد و باید با ارمنستان روابط را تقویت کند.

این نکته را هم عرض کنم، در موقعیتی قرار داریم که همه باید در مقابل دشمنی که مثل سگ پارس می‌کند و اگر عقب نشینی کنی به تو حمله می‌کند با اقتدار و صلابت سخن گفت و هیچ پیام ضعفی نباید به دشمن مخابره کرد زبان سخن با دنیا باید زبان عزت باشد از تاریخ درس بگیریم او از ما تسلیم می‌خواهد و ایران و ایرانی مسلمان تا امروز با قدرت اعلام کرده، تسلیم هیچ زورگویی نخواهد شد.

روز وقف هم هست عزیزان از این سنت خداپسندانه که می‌تواند به گسترش علم و معنویت و حتی مسائل اقتصادی جامعه و برطرف شدن بخشی از مشکلات مادی کمک کند غافل نباشید. حتی می‌توانید چند نفری با هم در مورد خاص مثل انرژی هسته‌ای مثل آب و برق و امثال اینها اقدام داشته باشید و از ثمرات معنوی و الهی آن بهره ببرید. سال‌های قبل موارد مختلفی را به عنوان نمونه عرض کردم.

سالگشت آتش زدن مسجدالاقصی توسط پلیدترین افراد در 30 مرداد هستیم که با قید حیات در نوبت دیگر اگر توفیق شد نکاتی عرض می‌کنم

نکته استانی: قبلاً هم به مناسبتی عرض کردم که نام‌گذاری محلات و مناطق را اهمیت بدهید و نام گذاشته شده را بکار ببرید و در خبرها اعلام کنید. مثل بعض مناطق کرج و یا اسامی که برای معابر و پل‌ها گذاشته می‌شود. الآن پل آیت الله رئیسی یا پل شهید سید حسن نصرالله می‌بینم مسئولین هم به اسم دیگری عنوان می‌کنند. باید اسم اصلی تکرار شود تا همه یاد بگیرند لذا برای اینکه فراموش نشود خوب است بنری را کنار پل‌ها به همین عناوین تعبیه کنید.

مسئولین بزرگوار بازار را رها نکنید دائماً سرکشی و نظارت بر عرضه کالاها و قیمت‌ها داشته باشید به خصوص نان را بیشتر نظارت کنید. اصناف و صمت نسبت به وظیفه نظارتی خودشان درباره مسائل فرهنگی و اخلاقی واحدهای تجاری و مراکز فروش کوتاهی نداشته باشند. بعض گزارش‌ها که می‌آید نشان دهنده رها کردن آقایان است که مسولین مربوطه ورود جدی داشته باشند که تبعات آن جدی است. اینها هم ربطی به وفاق ندارد. مثلا نان گران می‌شود بگوییم چرا؟! می‌گویند چیزی نگو وفاق به هم می‌خورد. اتفاقا نان را گران می‌کنید وفاق به هم می‌خورد.