بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات درس اخلاق
با موضوع وصایای رسول خدا صلوات الله علیه وآله به ابوذر
جلسه هفتاد – 30/07/1404
در توصیههای رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله رسیدیم به آن بخش که دربارهی مسجد رسولالله صلواتاللهعلیهوآله فرمودند: کسی که ندای دعوتکنندهی خدا را اجابت کند، که منظور از آن مؤذن است، و به بهترین شکل به آبادانی مساجد خدا بپردازد، پاداش او از جانب خداوند بهشت خواهد بود. در جلسهی قبل دربارهی بهشت و مسجد و جایگاه آنها، و نیز دربارهی آثار و ویژگیهای مسجد تا حدی سخن گفتیم.
پس از تشویق به حضور در مسجد، رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله آداب حضور در مسجد را بیان میکنند. یعنی پس از آن، چهار دستورالعمل تربیتی میدهند. بعد از این دستورها، ابوذر عرض میکند: پدر و مادرم فدایت یا رسولالله، چگونه باید مساجد خدا را آباد کنیم؟ شما فرمودید کسی که مسجد را آباد کند وارد بهشت میشود؛ حال چگونه باید آن را آباد کرد؟
این نکتهی مهمی است. آبادانی مسجد تنها به معنای رفتوآمد و حضور در مسجد نیست. برخی تصور میکنند اگر مسجد را تزیین و زینت کنند، آن را آباد کردهاند، در حالی که این کار مکروه است. منظور از «مزخرف» یعنی تزیین با طلا و زرقوبرق. برخی وقتی وارد مسجد میشوند، از محراب تا انتهای نماز همهی حواسشان به زینتها و تزیینات دیوار و سقف است. در حالی که مسجد باید ساده باشد، بیآلایش و خالی از زرقوبرق.
در بیرون مسجد، میتوان محوطه را گلکاری و زیبا کرد تا مردم رغبت پیدا کنند بیایند، اما داخل مسجد باید ساده و بیتکلف باشد. در روایات آمده است که تزیین بیش از حد داخل مسجد مکروه است. مقداری آجر و کاشی برای نما کفایت میکند، اما نباید آن را شلوغ و پر زینت کرد. برخی گمان میکنند اگر مسجد را با هزینهی زیاد آراسته کنند، آن را آباد کردهاند، در حالی که اینگونه نیست. آبادانی مسجد با حضور مردم در نماز جماعت، با شکوه بودن عبادات و رفتوآمد مؤمنان معنا پیدا میکند.
آبادانی مسجد یعنی اینکه گرفتاریهای مؤمنان در آنجا برطرف شود و مشکلات اجتماعی محله توسط مسجد حل شود. چنین مسجدی آباد است. اگر در محلهای مسجدی باشکوه ساخته شده باشد، اما چند فقیر در همان مسجد حضور داشته باشند و نمازگزاران تنها به هم بگویند «التماس دعا»، این مسجد آباد نیست. مسجد باید در خدمت مردم و جامعهی اطرافش باشد.
امام فرمودند: ما انقلاب کردیم تا مساجد را آباد کنیم، زیرا وقتی مسجد آباد شود، کشور نیز آباد میشود. اگر مسجد آباد باشد، محله، شهر و روابط اجتماعی نیز سامان مییابد. مسجد سنگر است، نزدیکترین نقطه به دشمن. سنگر را پشت خط مقدم نمیسازند؛ مسجد خط مقدم مبارزه است. نماز جمعه قرارگاه است.
به همین دلیل گفتیم بهتر است نام آن جلسه را «از سنگر تا قرارگاه» بگذارند، به جای «از مسجد تا مصلی»، زیرا مسجد سنگر است و قرارگاه جای دیگری است. مسجد، محل مبارزهی فرهنگی و اجتماعی است. اگر مسجد آباد باشد، قرارگاه نیز آباد است. ارتباطات و انسجام درون جامعه از مسجد آغاز میشود.
وقتی مسجد در محله زنده باشد و مردم رفتوآمد کنند، آن محله زنده میشود و در نهایت، نشاط و حیات در شهر پدیدار میگردد. جلوهی این حیات در قرارگاه خود را نشان میدهد. حتی در راهپیماییها نیز همینگونه است. گمان نکنید این مسئله فقط مربوط به نماز جمعه است. من در راهپیماییها هم دیدهام که، مثلاً در راهپیمایی کرج با جمعیتی حدود دو میلیون نفر، باز هم عدهای اهمیت نمیدهند و بیتوجهاند. باید دقت و اهتمام ما نسبت به این مسائل بیشتر شود.
در بابِ آبادانیِ مسجد و حضور نمازگزاران؛ اینجا ابوذر از رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله سؤال میکند که «آقا، مسجد چگونه آباد میشود؟ چگونه باید مساجد خدا را آباد کنیم؟» پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله فرمودند: صدای خود را در مسجد بلند نکنید. توجه کنید که رسول خدا ما را به چه فضایی هدایت میفرمایند: صدای خود را در مسجد بلند نکنید و در مسجد باطل را مرتکب نشوید؛ در مسجد خرید و فروش نکنید. یعنی هنگامِ حضور در مسجد از لغو و بیهودهگویی بپرهیزید. پیامبر چهار دستور تربیتی ارائه میکنند تا مسجد آباد شود؛ وگرنه، اگر این امور را انجام ندادید، روز قیامت جز خودتان کسی را ملامت نکنید؛ خودتان نخواستهاید.
این نکات، متأسفانه، در بسیاری از مساجد رعایت نمیشود و وقوعِ این رفتارها روحِ عبادت را میگیرد و فلسفهی حضور در مسجد را از میان میبرد. مسجد محلِ ذکر و عبادت است، نه محلِ تجارت و خرید و فروش. ممکن است در بیرونِ مسجد، جلوی در، واحدهای تجاری یا مغازهای وجود داشته باشد که عیبی ندارد، اما داخلِ خودِ مسجد برخی خانمها بساط پهن میکنند — مثلاً در بخش زنان — و من در تهران این کار را ممنوع کرده بودم و اجازه نمیدادم انجام شود. گاهی در برخی مساجد رستوران راه میاندازند تا از راه کسب درآمدی پایدار داشته باشند؛ ظهر مؤمنی به مسجد میآید و بوی غذا — مثل قورمهسبزی یا کوکوی کوفته یا کباب — در مسجد میپیچد؛ این امر موجب ضعف حالِ نمازگزار میشود و اخلاقاً مضر است. اصلاً این کار بیجا و نامناسب است. نمیدانم دلیل این اقدام چیست؛ اگر میخواهید کارِ اقتصادی به مسجد واگذار کنید، میتوانید کارهای دیگری بسپارید؛ مثلاً چاپخانه یا تولیدی — اما رستوران در مسجد، از نظر اخلاقی و تربیتی، کارِ درستی نیست. برخی میگویند زیرزمینِ مسجد را به این کار اختصاص دادهایم و هزینهای هم از مؤمنین گرفته نمیشود یا کم گرفته میشود، اما نمیدانند چه بلایی بر دلها و فضای معنویِ مسجد وارد میشود.
من بارها در رابطه با راهپیماییها به این آقایان تذکر دادهام: روز راهپیمایی کبابی این مسیر یک ساعتی فعالیت نکند؛ در نماز جمعه هم وقتی به محلی میرسیم که بوی کباب همه را بیحال میکند، مشکلساز میشود. اینها نکاتِ ظریف و مسائلِ اخلاقی است که باید رعایت شود؛ امّا برخی توجه نمیکنند. مسجد مکانی برای خرید و فروش نیست؛ مسجد محلِ ذکر است.
در تحفالعقول روایتی نقل شده که از رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله است: فرمود هنگامی که پانزده خصلت در میان امت من رواج یابد، بلا بر آنان نازل خواهد شد. از جملهی این خصلتها بلند کردن صداها در مسجد است. برخی در داخلِ مسجد از این گوشه به آن گوشه فریاد میزنند: «محمد بیا، حسن برو، تقی بیا» صدا را بلند میکنند. البته اگر سخنرانی یا خطابهای در جریان باشد، موضوع متفاوت است؛ امّا بلند کردن صدا برای امور عادی و معمولی، مانعِ عبادت است و باعث پرتشدنِ حواس مؤمنان میشود. کسی که پیوسته بلند صحبت میکند، اهلِ وقار و وقارِ مسجد نیست؛ شخصی که در صفِ جماعت نشسته، نباید با صدای بلند امورِ معمولی را بیان کند. این رفتار، بیاحترامی به حقّ مسجد است.
مسجد خانهی خدا و محلِ عبادت است؛ بنابراین نباید فرصتِ لغوِ گفتار و شنیدنِ سخنان بیهوده در آن فراهم باشد. سخنِ بیهوده در مسجد موجب هتکِ حرمتِ آن است. همانطور که وقتی به خانهی کسی میروید، باید حرمتِ صاحبخانه را نگاه دارید، ما نیز مهمانِ خداییم و وقتی واردِ خانهی خدا میشویم، نباید سخنانی بر زبان آوریم که خودِ صاحبخانه از آن ناخشنود است. اگر در مسجد سرگرمِ لغو شویم و هر چه دلمان خواست بگوییم، این با حضورِ در مسجد ناسازگار است.
از اوصاف مؤمنان این است که فرمود: «قد أفلح المؤمنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون، والذین هم عن اللغو معرضون». یعنی مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نماز خاشعاند و از لغو و بیهودهگویی رویگردانند. این آیه به روشنی نشان میدهد که مؤمن نه تنها در نماز بلکه در همهی حالات از لغو دوری میکند. پس در مسجد ـ که خانهی خدا و محل عبادت است ـ به طریق اولی باید از هر لغو و بیهودهای پرهیز کرد. شأن مسجد اقتضا دارد که در همه حال حرمت آن حفظ شود.
به همین جهت، وقتی انسان وارد مسجد میشود دعایی دارد، و هنگام خروج نیز دعایی دیگر. باید با توجه وارد مسجد شد؛ دقت کند چگونه وارد میشود، با کدام پا داخل میگردد، با کدام پا بیرون میرود، چگونه مینشیند، کجا مینشیند و چه آدابی را رعایت میکند. همهی این امور آداب ورود به مسجد است. در حقیقت، وقتی وارد مسجد میشویم، وارد محضر خدا شدهایم. مسجد خانهی خداست و ما در حضور پروردگار قرار گرفتهایم، پس باید آداب حضور در پیشگاه او را رعایت کنیم. لازم است این آداب را یاد بگیریم، هرچند هرگز نمیتوانیم حق آن را بهطور کامل ادا کنیم، اما دستکم باید بخشی از آن را بدانیم و عمل کنیم.
در روایت آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمودند: مساجد را محل خرید و فروش قرار ندهید. نباید مسجد، که محل عبادت است، به بازار تبدیل شود. بازار به خودی خود انسان را به غفلت میکشاند؛ چون وقتی انسان وارد بازار میشود، نگاهش به اجناس میافتد، درگیر خرید و فروش و گفتوگو با مردم میشود و زمانش از دست میرود. حال اگر کسی در مسجد بساط پهن کند، بهتدریج توجهش از یاد خدا کم میشود و به فکر رونق کسب و افزایش سود میافتد. این رفتار با ذکر خدا ناسازگار است. هر کاری که مانع توجه به خدا شود، نباید در مسجد انجام گیرد.
رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله روزی وارد مسجد شدند و دیدند شخصی در مسجد نشسته و تیر میتراشد تا برای تیرکمان خود آماده کند. حضرت به او فرمودند: مسجد برای اینگونه کارها نیست، وسایلت را جمع کن. یا در روایتی دیگر از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که روزی وارد مسجد شدند و دیدند کسی نشسته و قصه میگوید. حضرت با تازیانه او را از مسجد بیرون کردند و فرمودند: مسجد جای قصه گفتن نیست. منظور از آن قصهگوییها، نقل داستانها و سخنان لغو و بیفایده بوده است؛ سخنانی که نه سود دنیوی دارد و نه منفعت اخروی. البته مقصود این نیست که کار فرهنگی یا سخن مفید در مسجد نباید انجام شود، بلکه منظور همان گفتوگوهای بیحاصل و لغو است.
در روایتی مفصل از امام صادق علیهالسلام آمده است: هرگاه به درِ مسجد رسیدی، بدان که آهنگ دیدار پادشاهی بزرگ کردهای که جز پاکیزگان بر بساط او قدم نمینهند، و برای مجالست او جز صدیقان و راستکرداران اجازه داده نمیشود. هنگامی که قدم بر آستانهی او میگذاری، آگاه باش که اگر اندک غفلتی از تو سر زند، در خطری عظیم و پرتگاهی سهمگین قرار خواهی گرفت. مسجد جای غفلت و حواسپرتی نیست.
بدان که او، خداوند قادر، میتواند با عدل یا با فضل خود با تو رفتار کند. اگر با فضل و رحمت خود معامله کند، طاعت اندک تو را میپذیرد و در برابرش پاداشی بزرگ میدهد. اما اگر با عدل خود رفتار کند و بخواهد هرچه را مستحق آنی به تو بدهد، تو را بازمیگرداند و عبادتت را، هرچند فراوان باشد، نمیپذیرد؛ زیرا طاعت بسیار تو نیز در برابر نعمتهای او اندک است. پس در پیشگاه او به عجز و فقر خود اعتراف کن، چرا که قصد عبادت و انس با او کردهای. اسرارت را با او در میان بگذار و بدان که او از پنهان و آشکار همهی مخلوقات آگاه است و ذرهای از حال بندگان بر او پوشیده نیست.
و در حضور او، همچون فقیرترین بندگانش باش، و قلبت را از هر آنچه تو را از او بازمیدارد و میان تو و او حجاب میشود، خالی کن؛ زیرا او جز دلهای پاک و خالص را نمیپذیرد. و نیک بنگر ـ همانگونه که امام صادق علیهالسلام فرمودند ـ از کدام دفتر نامت خارج میشود و در کدام دفتر وارد میشود؛ اکنون رفتار تو چگونه است؟ اگر بخواهند نامت را در دفتری بنویسند، در دفتر نیکان خواهد بود یا در دفتر غافلان؟
پس اگر شیرینیِ مناجات با او را چشیدی و از گفتوگوی با او لذت بردی و از جام رحمت و کرامتش نوشیدی، این نشانهی حسنِ اقبال او به تو و اجابت دعوت تو از سوی اوست. بدان که برای خدمت به او شایسته شدهای، پس وارد مسجد شو که اذن و امان یافتهای. و اگر چنین حالتی در تو نبود، مانند درماندهای باش که همهی درها بر او بسته شده است و هیچ کاری از او ساخته نیست؛ در آستانه بایست و بدان که اگر او بداند واقعاً به او پناهنده شدهای، با چشم رأفت و رحمت به تو خواهد نگریست و تو را به آنچه رضای او در آن است، موفق خواهد داشت.
اگر چشیدی، خواهی فهمید، و اگر ندیدی، بگو: «خدایا، من درماندهام؛ الهی، ضعیف و ناتوانم و به درگاه تو آمدهام. خدایا، مهمانت به خانهات آمده است.» انسان هر بار که به مسجد میآید، باید با چنین حالی بیاید؛ با توجه، با احساس فقر و نیاز. باید بداند که فقیر اوست که به خانهی غنی آمده است، و اگر این را با دلِ صادق بداند، خداوند با چشم رحمت به او مینگرد؛ زیرا او کریم و بزرگوار است و بزرگواری را نسبت به بندگان درمانده و مضطری که در پیشگاهش ایستادهاند و چشم امید به لطف و رضای او دوختهاند، دوست دارد. او خود فرمود: «أُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعانِ»؛ من دعای درمانده را اجابت میکنم و گرفتاریاش را برطرف میسازم. امام صادق علیهالسلام در همینجا فرمودند که این حقیقت، نکتهای بسیار دقیق و عمیق است
هر بخش از این بیانات، خود بابی از معرفت است. مسجد آداب دارد و حضور در آن برنامهای الهی در زندگیِ مسلمان است. اگر هر بار که وارد مسجد شویم و از آن بازگردیم، رشد معنوی پیدا کنیم، باید بگوییم از آنجا چاق معنوی شدهایم، یعنی از نظر روحی و ایمانی فربهتر گشتهایم.
در روایت آمده است که هر کس به مسجد بیاید و در آن حضور یابد، هشت چیز نصیبش میشود: از جمله، دوستی نیک، سخنی مفید، دعایی مستجاب، نوری در قلب، رحمت خدا و پاداشهای دیگر.
سپس رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله به ابوذر فرمودند: ای ابوذر، خداوند متعال مادامی که در مسجد هستی، بر تو عنایت دارد. تا وقتی که در مسجد نشستهای، برای هر نفسی که میکشی، خداوند درجهای در بهشت به تو عطا میکند. و فرشتگان خداوند بر تو درود میفرستند. میدانی معنای درود فرستادن ملائکه چیست؟ همان است که خداوند فرمود: «هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور»؛ یعنی خدا و فرشتگانش بر شما درود میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی نور بیرون آورند.
بنابراین، همین که تو در مسجد نشستهای و نفس میکشی، فرشتگان بر تو صلوات میفرستند و برای هر نفسی که میکشی، حسنهای نوشته میشود. برای هر تنفس، ده حسنه برایت ثبت میشود، ده گناه از تو محو میگردد و درجهای در بهشت به تو داده میشود.
رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله در روایتی دیگر فرمودند: مردی نزد من آمد و گفت: یا رسولالله، من طبیبم، و گاهی بیماران زن نزد من میآیند و من برای درمانشان ناچار به دیدن یا لمس کردنشان هستم. چه کنم؟ حضرت فرمودند: آیا در نماز جماعت شرکت میکنی؟ گفت: بله. حضرت فرمودند: همین نماز جماعت، گناهانِ کوچک و لغزشهای ناخواستهی تو را محو میکند.
بعضی از رفتارهای بیتوجهانهی انسان با حضور در مسجد و نماز و مجالس ذکر، خود به خود پاک میشود؛ حتی اگر شخص توجه کامل نداشته باشد. یعنی همین آمدن به مسجد و حضور در فضای عبادت، خاصیتِ پاککنندگی دارد.
این نفس کشیدنِ در مسجد، ثوابش مخصوص کسی است که در حالِ عبادت و یاد خداست؛ کسی که در مسجد نشسته و دلش مشغول عبادت است، نه کسی که در مسجد به لغویات و سخنان بیهوده مشغول میشود. اگر کسی در مسجد به گفتوگوهای بیفایده و لهو بپردازد، نه تنها آن ثوابها را ندارد، بلکه از آثار حضور در مسجد نیز محروم میشود.
سپس رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله به ابوذر فرمودند: ای ابوذر، میدانی معنای این آیه چیست: «واصبروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون»؟ ابوذر گفت: یا رسولالله، نمیدانم. حضرت فرمودند: این آیه دربارهی کسانی است که در مسجد مینشینند و منتظر نماز بعدی میمانند. یعنی اگر نمازت را خواندی، نگو راحت شدم، بلکه در انتظار نماز بعدی باش؛ این حالت انتظار خود عبادت است.
معنای «رابطوا» همین است؛ پیوسته در ارتباط با مسجد و نماز باش، در انتظار دیدار بعدی با خدا بمان. این معنا و تفسیر، از عمیقترین آموزههای رسول خدا دربارهی آبادانی و حضور معنوی در مسجد است.
انشاءالله در جلسهی آینده، با قید حیات، ادامهی این مباحث شرح داده خواهد شد.