متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۴/04/13
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیت الله حسینی همدانی
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
ای اهل ایمان خودم و شما را به رعایت و تقویت تقوا دعوت میکنم. اهل تقوا در بهره مند شدن از نعم الهی شاکر خدا بوده و هر نعمتی را در مسیری که خدای تعالی میپسندد مصرف میکنند. بعد از روشن کردن بدی تکبر و عصبیت که از اوصاف شیطان لعین بود و اینکه نباید از سردمدارانی که این صفات را دارند پیروی کرد امیرالمومنین علیه السلام دعوت به تقوا میکنند.
«فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَکونُوا لِنِعَمِهِ عَلَيْکمْ أَضْدَاداً» از خدا پروا کنید و با نعمتهای خدادادی درگیر نشوید «وَ لَا لِفَضْلِهِ عِنْدَکمْ حُسَّاداً» و به فضل و بخشش خدا حسادت نورزید «وَ لَا تُطِيعُوا الْأَدْعِيَاءَ» از انسانهای فرومایه و پست تبعیت و اطاعت نکنید «الَّذِينَ شَرِبْتُمْ بِصَفْوِکمْ کدَرَهُمْ وَ خَلَطْتُمْ بِصِحَّتِکمْ مَرَضَهُمْ» آنهایی که تیرگیشان را با صفای خودتان نوشیدید و بیماریشان را با سلامت خودتان در آمیختید «وَ أَدْخَلْتُمْ فِي حَقِّکمْ بَاطِلَهُمْ» باطل آنها را با حق خودتان مخلوط کردید.
امام علیه السلام در اینجا تذکر دادند که از نعم الهی درست استفاده کنید و بهرهبرداری کنید. کسی کفران نعمت نکند. به جای تکبر و عصبیت و امثال اینها مشغول خدمت به مردم باشد. خودپسندی مانع از فعالیت درست و مانع از توسعه کار خیر و خدمت رسانی به مردم میشود. در حکمت ۱۶۷ فرمود: الاعجاب یمنع الازدیاد خودپسندی مانع فزونی میشود کسی که خدا به او نعمت داد و او را درست و در مسیر الهی مصرف نکرد در حقیقت دشمنی با نعمتهاییست که به او داده شده.
امام در حکمت ۴۲۵ فرمود: خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران نعمتهای خاصی به آنها داده شده است؛ تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمتها را در دستشان باقی میگذارد و آنگاه که از بخشش دریغ کنند نعمت را از دست آنها گرفته و به دیگری داده میشود.
سوال: آیا راهی وجود دارد که اگر غفلت کردیمو جوری عمل کردیم که نعمتها از دست رفت راهی وجود دارد تا دوباره نعمتها را به دست بیاوریم؟ امام علیه السلام در خطبه ۱۷۸ یادآوری میکنند که چه کار باید کرد که نعمتها برگردد
فرمود: اگر مردم به وقت نزول بلاها و گرفته شدن نعمتها با درستی نیت در پیشگاه خدا زاری کنند و با قلبهای پر از محبت از خداوند درخواست عفو نمایند آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت. و هرگونه فسادی اصلاح خواهد شد. یعنی راهش توبه و انابه است. راهش گریه و زاری به درگاه الهی است. گریه خیلی کارساز است. باید از این سلاح که فرمود و سلاحه البکا باید به موقع استفاده کرد یکی همین جاست که انسان تخلف کرده و نعمت از او گرفته شده و حالا با زاری و انابه و توجه این نعمت را به خودش برگرداند.
مورد دیگری که امام علیه السلام به عنوان نمونه اینجا آوردند حسادت را آوردند: وَ لَا لِفَضْلِهِ عِنْدَکمْ حُسَّاداً به فضل و بخشش خدا نباید حسادت کرد. یعنی حسود که اصلاً تحمل ندارد دیگری از نعمتی برخوردار باشد در حقیقت به خودش حسادت میکند.
حسادت از گناهان اصلی است که اول خلقت هم انجام شده. نتیجه این رفتار هم معلوم است شخصی که حسادت میکند خودش ضرر میکند چون کفران نعمت کمترین اثری که دارد این است که نعمت را از انسان میگیرد. و او از دایره فضل الهی خارج میشود.
کمترین اثر وضعی گناه این است که نعمت از انسان گرفته میشود. کسی که مبتلا به حسد است نعمتهای خدا را از دست میدهد. واقع این صفت این است که چنین کسی به حکمت خدا اعتراض دارد. ما خدا را حکیم میدانیم خدای حکیم تقسیم کرده قدرت را و ثروت را و علم و همه نعمتها را. بر اساس حکمت بالغهای که دارد به هر کسی چیزی داده است. حسود که میگوید فلانی نباید فلان چیز را نداشته باشد یعنی خدایا تو در حکمتت نقص داری.
امام علیه السلام در حکمت ۳۷۱ فرمود: وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ حرص و خود بزرگ بینی و حسادت عامل بیپروایی در گناهان است. کسی که حسادت به جانش افتاد به راحتی گناه میکند.
حضرت در خطبه ۸۶ فرمودند حسد نورزید که حسد ایمان را همچون آتشی که هیزم را خاکستر کند نابود میسازد.
در حکمت ۲۵۶یادآوری کردند که انسانهای مبتلا به حسادت از سلامت جسم هم برخوردار نیستند. حسودان به بیماری جسمی هم مبتلا میشوند. من سعی میکنم این خطبهها را با خطبههای دیگر امیرالمومنین ترجمه کنم. اگر دیده باشید معمولاً افرادی که حسادت دارند ضعیف و زرد و رنجور هستند صِحّةُ الجَسَدِ مِن قِلَّةِ الحَسدِ.
خلاصه حسد بیماریست که اگر به جان کسی بیفتد هم جسمش را خراب میکند هم روح شخص را از بین میبرد دائم بیمار و رنجور است و این شخص با خدای تعالی هم درگیر است و به حکمت الهی اعتراض دارد در آیه ۵۴ سوره مبارکه نسا هم اشاره کرد که أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ …
بعد دوباره امام علیه السلام یادآوری میکنند که از افراد بیریشه که دچار کبر و غرور هستند و در ظاهر هم مسلمان هستند اما فاسد و مفسد هستند اطاعت نکنید. وَ لَا تُطِيعُوا الْأَدْعِيَاءَ مفسرین نهج البلاغه مطالبی را راجع به ادعیا فرمودند مثلاً فرمودند منظور کسانی هستند که در ظاهر مسلمانند ولی در باطن از اسلام خبری نیست یعنی منافق هستند. یا کسانی هستند که اصل و ریشه درستی ندارند و برای اینکه کمبود خود را جبران کنند به غیر پدران خود نسبت داده میشوند و گاهی این افراد ریاست و مقامی هم به دست میآورند که اینجا حضرت فرمودند از اینجور افراد بیریشه اطاعت نکنید.
شاید اینجا امام به یک نکته روانشناسی هم اشاره داشته باشند که همه کبر و نخوت و عصبیت و حسادتی که بعضی افراد دارند ریشهاش در خود کم بینی و حقارت شخص باشد. که در روایات به این نکته اشاره دارد که هر کس اهل تکبر است ریشهاش پستی درونی است.
بعد امام علیه السلام با مثال زدن توضیح دادند که این ادعیا چه ویژگیهایی دارند. فرمود کسانی هستند که اگر پیروی آنها را بکنید نوشیدنیهای صاف و گوارای خودتان را به دلیل آمیختن با آشامیدنیهای ناخالص آنها در کام خودتان تلخ کردید. پیروی اینجور افراد را بکنید صافی خودتان را از دست میدهید. سلامت نفس خودتان را از دست میدهید. یعنی تا میتوانید از این افراد متکبر حسود دچار نخوت و خودپسند فاصله بگیرید و همکلام نشوید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبّ ِالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا نه اهل چاپلوسی هستند و نه اجازه میدهند که کسی تملق آنها را بکند. مولانا امیرالمومنین علیه السلام در حکمت ۳۳۹ از حکم نهج البلاغه فرمودند: «الثَّناءُ بأكثَرَ مِن الاستِحقاقِ مَلَقٌ و التَّقصيرُ عنِ الاستِحقاقِ عِيٌّ أو حَسَدٌ» ستایش بیش از اندازه چاپلوسی است و کمتر از حد شایستگی حسادت است.
همیشه اهل بیت ما را به رعایت اعتدال در رفتار دعوت کردند. اینجا هم امام علیه السلام تذکر دادند که در ستایش و تعریف دیگران از افراط و تفریط فاصله بگیریم. افراد بعضیها وقتی میخواهند راجع به کسی صحبت کنند افراط میکنند اما بعضی وقتها هم که باید از کسی تعریف کنند که کاری کرد و خدمت کرده چیزی نمیگویند که هر دو کار خلاف است. هر کدام از اینها آثار بدی دارد و دلالت از یک مرضی در شخص میکند.
اگر در تعریف از کسی بیش از شایستگی که دارد پرداخته شود دچار چاپلوسی شدیم و آن بیچاره را هم از بین بردهایم و اگر به شایستگیها و فضائلی که دارد توجه نکنیم و کمتر بپردازیم و یا نادیده بگیریم نشانه حسادتی است که داریم. خدای تعالی حالت افراط و تفریط را از همه ما دور کند و تقوا را در همه ما بیش از گذشته قرار دهد.
در روزهای اندوه و سوگواری امام حسین علیه السلام و یاران و اصحاب و خاندان باوفایش قرار داریم. سالگشت شهادت امام سجاد علیه السلام هم هست. روز ورود کاروان اسرا به کوفه هم در همین هفت است. روز تجلیل از اسرا در این هفته قرار دارد که به مناسبت ورود اسرای کربلا به کوفه و شام از اسرای جنگ تحمیلی ۸ سال دفاع مقدس جلیل میکنند.
در آستانه تاسوعا و عاشورا هم قرار داریم؛ خدای تعالی نام همه ما را در ردیف عزاداران حسینی علیه السلام ثبت کند؛ و عزاداریها را از همه ما به احسن وجه قبول کند.
سیره امام حسین علیه السلام را باید در قرآن دنبال کرد. تا به گوشهای از شخصیت او آشنا شویم. امام حسین شریک قرآن است. به دو بند کفش میگویند شریک. وقتی به حضرت حجت سلام الله علیه میخواهیم سلام دهیم میگوییم شریک القرآن؛ اصلش مربوط به امام حسین علیه السلام است که در زیارت نامه ایشان داریم که میگوییم السلام علیک یا شریک القرآن.
انس امام با قرآن را همه میدانند که حتی یک شب را هم مهلت گرفت تا نماز بخواند و تلاوت قرآن داشته باشد. و آنقدر برای قرآن و آموزش قرآن به خصوص منزلت قائل بود که آن شخصی که به پسر امام حسین علیه السلام فقط کلمه الحمدلله رب العالمین را آموخته بود حضرت به او هزار دینار بخشید و دهان آن شخص را هم از طلا پر کرد. و فرمود در مقابل تعلیم قرآن کاری نکردم. تعلیم قرآن جایگاه رفیعی دارد.
در طول سفر از مدینه تا کربلا در هر مقطعی به آیات قرآن استناد کرد و نکتهای فرمود. اساساً قیام عاشورا یک انقلاب قرآنی است. یعنی ریشه انقلاب حسین علیه السلام قرآن است؛ از همان لحظه که از مدینه شروع کردند تا لحظه شهادت و حتی بعد از شهادت.
وارد مکه که شدند برای سران قبایل بصره نوشتند «ادعوکُم الی کتاب الله و سُنَّةِ نَبِیَّه» همان اول گفت من شما را به کتاب خدا دعوت میکنم. این موارد فراوان است. من فقط نمونه میگویم. آنجا که عبیدالله بن حر را دعوت کرد که بیا در کنار ما باش به او قبول نکرد و خواست اسب و شمشیرش را به حضرت بدهد حضرت آنجا بلافاصله فرمودند «وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا» بلافاصله با آیه قرآن جواب دادند. جای جای حرکت امام حسین علیه السلام و زندگیشان استدلال به قرآن است.
خلاصه امام تا آخرین لحظه از قرآن جدا نشد حتی بعد از شهادت هم به گواهی تاریخ چند نوبت سر مبارک حسین علیه السلام آیاتی را تلاوت کرده است. حضرت حق تلاوت قرآن را به جا آورد که در زیارت نامه هم اشاره دارد که «اشهد انک تلوت الکتاب حق تلاوته» گواهی میدهم که تو حق تلاوت قرآن را به جا آوردی.
بعد هم که خود حضرت دعا میکند اینگونه دعا میکند که «اَللّهُمَّ اِنِّى اَحْمَدُکَ عَلى اَنْ اَکْرَمْتَنا بِالنُّبُوُّةِ وَعَلَّمْتَنا الْقُرْآنَ وَفَقَّهْتَنا فِى الدِّینِ» حمد میکند خدا را و ستایش میکند و سپاس میگوید که خدایا تو ما را به واسطه نبوت کرامت دادی و قرآن را تو به ما آموختی.
امام حسین علیه السلام مصداق آیات الهی است که یکی از آن آیات آیه معروف «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» است.
ما که انشاالله ملت امام حسین علیه السلام هستیم باید با قرآن انس بیشتری داشته باشیم لحظهای از قرآن و معارف قرآن و عمل به آیات قرآن فاصله نداشته باشیم. قرآن در زندگی ما نقش اساسی داشته باشد. گویش ما منش ما رفتار ما بازار ما ادارات ما مسئولین ما همسر خانواده فرزندان معلمان همه و همه رفتار باید قرآنی باشد و ارتباط با قرآنمان بیشتر باشد.
این رهبری که ما برایش سینه میزنیم و سوگواری ما سیاه میپوشیم شریک القرآن بود ما باید با قرآن انس بیشتری داشته باشیم. آیات قرآن باید در جامعه منتشر باشد.
بحث امر به معروف و نهی از منکر که با حسین علیه السلام آمیخته شده که وقتی نام حسین برده میشود یاد امر به معروف و نهی از منکر میافتیم در جامعه ما کمرنگ است. نباید فاصله داشته باشیم. باید بهتر و قویتر عمل کرد.
یک بخشی از امر به معروف به جنگ و جهاد و مبارزه میرسد. کتاب امر به معروف آخرش به جهاد میرسد. امام حسین علیه السلام با اینکه یک شخصیت الهی و معنوی است و یک شخصیت عرفانی است و اهل عبادت و تهجد بود به شدت که وقتی به امام سجاد گفتند تو چقدر سجده میکنی گفت پدرم را ندیدید! یعنی او از من بیشتر عبادت میکرد؛ با این حال شیر غران میدان نبرد هم بود.
امام در اجتماع حضور فعال و موثر داشت. شخصیت شجاعی که هم نجوای شبانه داشت وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ در زمان مقتضی وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً این گونه عمل میکرد. اهل دعای عرفه بود و در عین حال حماسه کربلا را به وجود آورد. حماسه کربلا را دعای عرفه به وجود آورد.
امام قرآن ناطق بود و توصیه قرآنی که امروز امام حسین علیه السلام برای همه ما دارد این توصیه است که «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» یهود و نصارا هرگز از تو خوشنود نمیشوند تا زمانی که از آنها تبعیت کنی.
این پیام قرآنی امام است که یک وقت به دنبال این نباشید که یهود و نصارا را از خود راضی کنید. آنها از شما راضی نمیشوند. آنها تسلیم میخواهند یعنی تسلیم آنها باید شوی تا از تو راضی شوند. و ما هم تربیت شده مکتب نبوی و علوی و فاطمی و حسینی هستیم؛ تسلیم در کار ما نیست. همانطور که امام علیه السلام در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فریاد برآورد که آگاه باشید که زنا زاده پسر زنازاده من را بین دو چیز مخیر کرده است یا شمشیر کشیده و آماده جنگ شوم و یا لباس ذلت بپوشم و بایزید بیعت کنم ولی ذلت از ما بسیار دور است و گفت هیهات من الذله.
ما هم به آمریکای پلید که از ما میخواهد که تسلیم شویم همان حرف امام را میزنیم که هیهات من الذله.
در نوبت قبل اشارهای به رابطه خودمان با آمریکا کردم که چرا تسلیم نمیشویم و چرا حضرت آقا فرمودند که نمیشود تسلیم شد و ما زیر بار این تسلیم نمیرویم این نوبت مطلب گذشته را تکمیل میکنم.
سه مفهوم اصلی درباره کشورها و رابطه با آنها داریم؛ اول مفاهمه است. وقتی بین دو کشور یا بیشتر نسبت به منافع و تهدیداتی که وجود دارد درک یکسانی وجود داشت من یک چیزی را میگفتم که شما هم همان را میگفتید با این کشور مطلبی را داشتیم که آنها هم همین را از ما میخواستند رابطه بر اساس مفاهمه خواهد بود. مثل رابطه آمریکا با رژیم صهیونیستی که درک درستی از هم دارند و با هم رابطهشان مفاهمه است و خوب پیش میروند و مثل رابطه آمریکا و عربستان اینها رابطهشان مفاهمه است؛ هرچه این میخواهد آن میخواهد و هرچه آن میخواهد این میخواهد.
رابطه دوم معامله است وقتی کشوری بتواند با استفاده از ابزار دیپلماتیک یا هر راه دیگری به منافع خودش با آن کشور برسد ولو درک واحدی از منافع هم نداشته باشند یعنی این کشور با آن کشور یکسان فکر نمیکند اما با هم صحبت میکنند و مطلب و منفعتی که از هم میخواهند را کسب میکنند با هم تعامل میکنند مثل تعامل چین و آمریکا. اینها در بعضی جاها زبان مشترک ندارند اما با هم تعامل دارند. و مثل تعاملی که اکثر کشورهای دنیا با هم دارند بیشتر کشورهای دنیا با هم رابطه تعاملی است تفاهمی نیست.
سوم مقابله است که هفته قبل من به این رابطه اشاره کردم. و آن وقتی است که دو یا چند کشور نتوانند یک درک واحدی از منافع داشته باشند یا منافعشان با هم تداخل داشته باشد در اینجا بینشان تقابل صورت میگیرد. مثل رابطه ایران و آمریکا.
اگر مفهوم مقابل شدت پیدا کرد آن موقع مطلب چهارمی پیش میآید و آن مقاتله است. یعنی دست به شمشیر میشویم و ما وارد جنگ میشویم. یعنی وقتی عدم درک منافع و عدم درک واحدی از ارزشها و آرمانها به شکلی که نشود هیچ کدام از این دو کشور همدیگر را تحمل کنند اینجا به مقاتله کشیده میشود؛ مثل رژیم صهیونیستی و فلسطین و غزه. در اینجا به هیچ وجه آن سه رابطه دیگر پیش نمیآید.
از آنجایی که نظام محاسباتی آمریکا در طول این سالها درباره ایران غلط عمل کرده است و قدرت ایمان انقلابی مردم را که از تربیت عاشورایی و فاطمی گرفتند را نشناخته و با فرهنگ ملی و روحیات اقوام و مذاهب مختلف مردم ایران آشنا نیست رابطه به مقاتله آنطور که آنها فکر میکنند نخواهد رسید.
او درک درستی از سرمایه اجتماعی که از یک طرف به حضور مردم متصل است و از سمت دیگر به قدرت بازدارندگی و نیروهای مسلح غیور و شجاع و با صلابت کشورمان متصل است ندارد لذا به مقاتلهای که در ذهن او هست نخواهد رسید.
تمام تلاش خودش را برای براندازی کرد؛ نتوانست. در نتیجه به دنبال مهار جمهوری اسلامی و تضعیف هویت انقلابی و اسلامی رفت. لااقل در این سالهای اخیر به دنبال این قصه بود. و سه راهبرد اصلی هم برای این کارش در نظر داشته.
راهبرد اولش افزایش فشار برای مقابله و امتیاز دهی بود. تا میتواند فشار بیاورد و امتیاز بگیرد تا بالاخره مهار کند. راهبرد دومش تمرکز بر اقدامات داخلی در نظام اسلامی و ناکارآمد جلوه دادن نظام است. فضاهایی را به وجود میآورد که نظام ناکارآمد جلوه کند و مردم ناراضی شوند و با هم اختلاف پیدا کنند. و راهبرد سومش هم مهار منطقهای نظام اسلامی است که تا به حال در رسیدن به این اهداف ناکام مانده است. و انشاالله ناکام هم خواهد ماند.
بنابراین آن چیزی که برای چشم انداز آینده در نظر گرفته میشود این است که روابط ایران و آمریکا بر اساس آن نظام هویتی که دارند هیچ وقت به مفاهمه و معامله نخواهد انجامید. اگرچه ممکن است در مواردی به عناوین و دلایل خاص گفتگوهایی انجام شود اما انجام این گفتگوها موقت است؛ و او هرگز ایران را تسلیم شده نخواهد دید.
شعار مردم ایران هماهنگ با شعار مردم جهان در مقابل او که از ما تسلیم میخواهد مرگ بر آمریکاست.
البته آمریکا دست از تلاش بر نمیدارد کما اینکه یک خطای محاسباتی و راهبردی دیگری را انجام داد و آن رژیم صهیونیستی را برای حمله علیه مردم و دولت ایران با هدف نابودی تحریک کرد. اما به هیچ کدام از آن اهدافی هم که در نظر داشت نرسید که در طول این روزها تحلیلهای متعدد را شنیدید. به علاوه اینکه ناچار شد برای رها شدن سگ تعلیم دیده خودش وارد میدان شود.
مردم و مسئولین با اتکا به خدای متعال و با توجه به دستورات امام المسلمین و انسجام و همبستگی بینظیر ۱۲ روز را تا به خطر انداختن منافع آمریکا در منطقه و له شدن دشمن پیش بردند و توان موشکی خودشان را در این عملیات نابرابری که کشورهای متعدد به رژیم غاصب خدمت رسانی میکردند نشان دادند.
رژیم غاصب برای اولین بار مزه جنگ را بعد از ۷۰ سال کودک کشی و ترور و آدم کشی چشید. هیچ وقت در جنگ واقعی حاضر نبوده.
عملیات وعده صادق ۳ دستاوردهای فراوانی از جهت نظامی و امنیتی و اجتماعی و فرهنگی برای ما داشت. شبکهای از موساد که در داخل کشور افرادی را همراه کرده بود ضربه خورد. جلوی نفوذ و خرابکاریها گرفته شد. به علاوه اینکه محبوبیت جمهوری اسلامی را در بین ملتهای مسلمان و آزاده جهان بالا برد. این ۱۲ روز نشان داد که دو قدرت اتمی جهان در مقابل اراده ملت ایران ناتوان هستند.
اما آن چیزی که لازم است ما به آن توجه داشته باشیم این است که یک مرحله تمرینی و یک رزمایش ۱۲ روزه را که یک رزمایش اولیه بود در حقیقت رد کردیم. حالت رزمایش برای ما داشت.
توقف جنگ در این مرحله به معنای پایان جنگ نیست. بخشی از جنگ است. هر لحظه ممکن است این دشمن لجوج و عنود که سابقه فراوانی در عدم تعادل دارد با تجدید قوای نظامی و اطلاعاتی خودش عملیاتی را شدیدتر و گستردهتر علیه ما داشته باشد. هیچ بعید نیست؛ پس لازم است همه ما هوشیاری لازم را داشته باشیم. و آمادگیهای لازم را برای شرایط مختلف فراهم کنیم. بله زندگی عادی را باید داشت اما هوشیارانه. همه باید مواظب باشند. همه باید دقت لازم را داشته باشند. و آمادگیهای لازم را فراهم کنند.
ما هم باید نسبت به شاخصهای تقویت نقاط قدرت خودمان همچنین رفع نقصها و نقاط آسیب پذیر اقدام جدی داشته باشیم. و همه باید تلاش کنند و نگذارند که به سرمایه اجتماعی نظام لطمه وارد شود.
دستگاههای امنیتی که تا امروز آمادگی کامل داشتند و خوب عمل کردند در دستگاههای مختلفی که این مسئولیت را به عهده دارند باید با قدرت و توان مضاعف به مسیر خودشان ادامه دهند. در ضمن آسیب شناسی از گذشته هم نسبت به مسائل مختلف داشته باشند.
دشمن مقابل ما به هیچ اصلی پایبند نیست و فریبکار است و شرور است؛ و با توجه به ضربات مهلکی که خورده است اقدام به جنگ روانی با روایتهای دروغ و ساختگی میکند؛ و تلاش دارد شکست خودش را توسط عوامل مزدور و افراطی و واداده داخلی با تزویر و شایعهسازی جبران کند. این شکستها را میخواهد با جنگ روانی درست کند تا برای خودش روحیه سازی کند.
رسانهها اینجا باید تحلیلهای دقیق برای مردم ارائه دهند تا نسبت به احتمالات آینده آمادگی مردم بالاتر رود. من دارم تاکید میکنم که دوستان در همه زمینهها این را داشته باشند. قصه را ساده نگیرید. جنگی که متوقف شده حتی آتش بس به معنای مصطلحش که بنویسند و مدت و زمان و مکان داشته باشد نیست. طرف مقابل هم به هیچ اصلی از اصول پایبند نیست بنابراین باید آمادگی خودمان را داشته باشیم.
امکان دارد بخواهد با جنگ روانی اتحاد و انسجامی که در بین مردم به وجود آمد که نعمتی از نعمتهای الهی بود بخواهد به آن آسیب بزند. باید آمادگیهای لازم را داشته باشیم.
دشمن شرور و باند تبهکار و ارباب قمار بازش بدانند که ایران هنوز از ظرفیتهای فراوان راهبردی و ژئوپلیتیکی خودش استفاده نکرده و دست خودش را هوشیارانه روی ماشه نگه داشته که اگر خطایی ببیند با قدرت و صلابت جواب متجاوز را بدهد.
آمریکا به خوبی با همین عملیات محدود که ایران انجام داد فهمید که از رژیم صهیونی آسیب پذیرتر است. ضمناً باید منافع رسانههای صهیونی را هم به عنوان بخشی از ماشین جنگی دشمن که مثل یک جنگافزار عمل میکنند و دائم آتش تهیه میریزند آنها را هم باید به خطر انداخت؛ ولو با عملیات سایبری حتی با عملیات نظامی. در خارج از کشور میبینید که این رسانهها چگونه بمباران میکنند. اینها هم یک بخشی از ماشین جنگی دشمن هستند؛ نباید از آنها غافل بود.
ما به این حالتی که الان هست هیچ اعتمادی نداریم. آتش بس واقعی وقتی است که با همبستگی داخلی و هوشیاری نیروهای مسلح و توان بازدارندگی که داریم دشمن متجاوز برسد به یک مرحلهای که فکر حمله و آسیب به ایران را نداشته باشد.
ضمناً با دستور رئیس جمهور محترم و ابلاغ قانون تعلیق بهترین فرصت پیدا شده تا عزیزان مسئول مسائل هستهای، همه این مطالب را مخفی کنند و مخفیانه و بدون اطلاع بیگانگان به این امور رسیدگی کنند. آنها را در ابهام و سردرگمی نگه دارند. اگر من بعد بفهمند که ما داریم چه کار میکنیم نشان از شیطنتی است که در داخل دارد انجام میشود. الان تعلیق دستورش آمده، قانونش هم تصویب شده، دستور رئیس جمهور هم آمده باید این قصه دیگر قاطعانه عمل شود و جلو برود.
لازم میدانم از برادران نیروی انتظامی، فراجا و همچنین بسیج که با گشتهای مستمر خودشان با هوشیاری به سربازان گمنام امام زمان کمک میکنند تا سطح امنیت را بالا ببرند تشکر کنم.
و عرض کنم که مردم عزیزمان توجه داشته باشید که اگر امنیت هم مثل بعضی از امور مردم پایه باشد بسیار کارساز است که تا امروز هم همینطور بوده؛ لذا فکر نکنید وضعیت کاملاً عادی است. هنوز هم هر چیز مشکوکی که دیدید اطلاع رسانی کنید.
همه باید تا پایان کار این شغال آمادگی لازم را داشته باشیم. مساجد در محلات به مسئولیت و وظایف ذاتی خودشان و هماهنگ کردن معتمدین اقدام کنند. پیش بینیهای لازم مثل دوران دفاع مقدس در نظرشان باشد. هر محلهای برای خودش برنامهریزی و اقدام مقتضی را داشته باشد با توجه به بوم و منطقهای که دارد.
آرایش حفاظتی خودتان را در عین آرامش و آسودگی و ادامه زندگی عادی داشته باشید.
پنج شش نکتهای را راجع به جنگ شناختی که امروز درگیر آن هستیم یادداشت کرده بودم که بماند برای فرصت دیگری. جنگ شناختی بسیار مسئله مهمی است. باید روی آن بیشتر صحبت شود و تبیین شود. بخشی از بحث کربلا جنگ شناختی است. جنگ روایتهاست. میخوانیم در زیارت نامهها که حسین جان تو را کشتند با دست و زبان. هم شمشیر کشیدند روی تو هم ادوات جنگی و نظامی آوردند به میدان، هم با زبان تو را به شهادت رساندند. یعنی جنگ رسانهای راه انداختند.
اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فيها از مراتبی که داشتی اول با جنگ روانی و جنگ سیاسی و جنگ روایتها جایگاه رفیع تو را پایین آوردند. شما فرض کنید همه الا سران این لشگر قسمت اعظمی که آنجا آماده شده بود برای به شهادت رساندن حسین علیه السلام به تقرب الی الله آمده بودند. فی سبیل الله آمده بودند. به عنوان قصد قربت آمده بود امام بکشد.
اگر ما در جنگ روایتها شکست بخوریم امام کشی آسان خواهد شد. جوری روی ذهن و افکار طرف مقابل کار میشود که او به قصد قربت حجت خدا روی زمین را از بین میبرد و به شهادت میرساند؛ که این کار را کردن در کنار یاران دیگر حسین.
یکی از آن چیزهایی که شایعه کرده بودند این بود که علی اکبر امام خواهد شد. چون پسر بزرگتر امام بود و رسم هم این بوده که شنیده بودند پسر بزرگ هر امامی امام بعدی است. لذا در مجلس یزید شنیدید که یزید میپرسد آن غلام کیست که آنجا نشسته است جواب میدهند که علی بن الحسین است. میگوید ما که او را کشتیم. در ذهنشان این بود که حضرت علی اکبر امام میشود و میگوید که ما که او را کشتیم.
لذا چون امام حسین علیه السلام بنایش بر حفظ امام سجاد علیه السلام بود به عنوان امام بعدی خیلی تحت فشار بود. باید نمیگذاشت این توجهی که دشمن نسبت به علی اکبر دارد برگردد به سمت امام سجاد. علی اکبر هم آماده شهادت بود و برای حفظ امامت این کار سختی نداشت.
علی اکبر اهل جنگ و جهاد بود عالم بود. تفسیر قرآن داشت. افراد زیادی به خدمت او میرسید. فرزند داشت در کربلا. شخصیت بزرگی است. وقتی از میدان پیش پدر برمیگردد و میگوید که ثقل الحدید اجهدنی منظورش که نگینی زره نبوده او اهل جنگ و جهاد است؛ اولین بارش نبوده که زره به تن میکرده. برای لشکری بود که او را دوره کرده بود چند هزار نفر بودند که برای به شهادت رساندنش آمده بودند آمده بودند امام بعدی را به شهادت برسانند لذا در یک توطئهای قرار گرفته بود حضرت علی اکبر سلام الله علیه.
امام حسین علیه السلام اینها را میدانست. وقتی آمد اذن میدان گرفت بلافاصله حضرت اذن داد. اما برای اینکه توجه جلب کند حضرت دست به محاسنش برد و صدایش به دعا بلند شد اللهم اشهد خدایا تو شاهد باش که چه کسی را دارم میفرستم و چگونه میفرستم و برای تاکید بیشتر حضرت چند قدم به دنبال جوانش حرکت کرد. مینویسند فنظر الیه نظر آیس. وقتی به او نگاه میکرد ثل کسی نگاه میکرد که از برگشتنش مأیوس شده است.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾