۱۴۰۴/۰۵/۱۰

ادمین

شناخت دشمن اصلی؛ یک ضرورت راهبردی برای امروز و فردا

متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۴/05/10

استان البرز، شهرستان کرج

توسط آیت الله حسینی همدانی

بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ

اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ

اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد

وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ

وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین

ای اهل ایمان اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوا آنچه خدا برای انبیا و اولیا خودش پسندیده برای خود می‌پسندند که تواضع و فروتنی است. خطبه قاصعه را توضیح می‌دهیم حضرت برای اینکه بدی تکبر و خوبی تواضع ملموس شود و حالتی در شخص به وجود بیاید که به سمت تکبر نرود استدلال می‌کنند و می‌فرمایند «فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِي الْکبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ» اگر خدا اجازه تکبر ورزیدن می‌داد حتماً به بندگان مخصوص خودش از پیامبران و امامان علیهم‌السلام اجازه می‌داد. «وَ لَکنَّهُ سُبْحَانَهُ کرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّکابُرَ وَ رَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ» درصورتی‌که خدای سبحان تکبر و خودپسندی را نسبت به آن‌ها ناپسند و تواضع و فروتنی را برای آن‌ها پسندید.

خطبه قاصعه را از وقتی شروع کردیم راجع به تکبر بوده و عصبیت شیطان و تحذیر و تنبیه کرد حضرت و موعظه کرد و بدی تکبر را بیان کرده تا رسیده به اینجا. اینجا می‌خواهد ما درک بهتری داشته باشیم می‌فرماید خدا اگر به تکبر راضی بود فضایش را برای انبیایش آماده می‌کرد.

یعنی حواستان جمع باشد که تکبر برای کسی شخصیت و وجهه درست نمی‌کند. حتی این نعمت خدا هم نیست که کسی با تکبر بخواهد برای خودش کرامت درست کند. خداوند به هیچ‌کدام از بندگانش به‌خصوص انبیا که وابستگان درجه‌یک دستگاه الهی هستند اجازه تکبر نداده. آنچه را برای انبیا و اولیا و مقربین درگاهش پسندیده تواضع و فروتنی است.

حضرت با یک تعبیراتی تواضع را معنا می‌کنند که حالات انبیا و اولیا است. «فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ» این افراد این‌گونه هستند چهره‌شان را روی زمین می‌گذارند «وَ عَفَّرُوا فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ» صورت‌هایشان را روی خاک می‌مالند «وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ» در برابر مؤمنان فروتنی می‌کنند.

شبیه این عبارات را در آیات قرآن کریم هم دارد در آیه ۲۱۵ شعرا فرمود «وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» به رسول خدا فرمود بال مهر و محبت خودت را برای اهل ایمان که از تو پیروی می‌کنند بگستران. یا در آیه ۸۸ سوره حجر فرمود «وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ». برای اهل ایمان بال خودت را پایین بیاور و پهن کن و تواضع کن.

همین درخواست را از افراد نسبت به پدر و مادرهایشان دارد در آیه ۲۴ فرمود «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» برای پدر و مادرت بالت را باز کن یعنی تواضع داشته باش. خفض جناح خیلی عبارت لطیفی است پر از لطافت و دلگرمی است. اگر این حالت را نسبت به افراد داشته باشید محبت آن‌ها به شما بیشتر خواهد شد.

در ادامه فرمود اهل تواضع وضعیتشان شبیه زندگی افراد ضعیف جامعه است «وَ کانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ» خودشان را از قشر مستضعف جامعه قرار می‌دهند و خدا آن‌ها را با گرسنگی آزمایش می‌کند. «وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ» به سختی و بلا گرفتارشان می‌کند «وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ» با ترس و بیم آن‌ها را امتحان کرد «وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکارِهِ» با مشکلات فراوان این‌ها را خالصشان کرد.

کاری که سختی‌ها با انسان انجام می‌دهد و مشکلات و گرفتاری‌ها در انسان اخلاص به وجود می‌آورد. این‌ها باعث می‌شود که وقتی در زندگی انسان پیش آمد و انسان توانست آن‌ها را مدیریت کند خلوصی در او به وجود می‌آید.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه برای این صفت عالی یعنی تواضع موارد فراوانی را بیان فرمودند: مثلاً در نامه ۳۱ به مواردی که از نشانه‌های تواضع است اشاره می‌کند. می‌فرماید چون برادرت از تو جدا گردد تو پیوند دوستی برقرار کن. این تواضع است. اگر او روی برگرداند و تو مهربانی کن؛ یعنی تکبر نداشته باش. چون بخل ورزد تو بخشنده باش. هنگامی‌که دوری می‌گزیند تو نزدیک شو؛ و چون سخت می‌گیرد تو آسان‌ گیر و به هنگام گناهش عذر او را بپذیر. ما شیعه امام حسین هستیم دیدید که چگونه با حر رفتار کرد او با حالت انکسار آمد در برابر حضرت و حضرت فرمود ارفع رأسک. بعد حضرت می‌فرماید چنانکه گویا بنده او می‌باشی. جوری با برادرت رفتار کن انگار او مولا است و تو عبد او هستی.

در حکمت ۲۲۸ تواضع در مقابل توانگران را به خاطر تمکن مالی که دارند اجازه نمی‌دهد. این‌همه تواضع را که می‌گوییم خوب است شرایطی هم دارد. تواضع در برابر پولدار برای پولداری‌اش جایز نیست. این‌چنین کسی دوسوم دین خود را از دست داده است این را حضرت می‌فرماید.

در چند جا به مسئولین تذکر می‌دهد که در بین مردم باشند و حرف‌هایشان را گوش دهند و با آن‌ها به تواضع برخورد کنند در خطبه ۹۱ از صفت افراد خاص درگاه الهی فرمود این‌گونه هستند که دل‌هایشان را در پوششی از تواضع و آرامش و فروتنی درآوردند.

نکته‌ای که وجود دارد این است که چرا خدای تعالی انبیا و اولیا را که به همه آنچه خدا فرموده ایمان آوردند و عمل می‌کنند از مال و ثروت و دنیا چیزی برای آن‌ها قرار نداده است؟ چون اکثر مردم فکر می‌کنند که چنین کسی خوشبخت است یا قرب دارد نسبت به درگاه الهی. اتفاقاً فرعون همین مطلب را به حضرت موسی اشکال کرد که اگر تو فرستاده خدا هستی چرا فقیری؟ و بی‌بهره از زینت‌های دنیا هستی. نشان می‌دهد این یک تفکر فرعونی است.

حتی به رسول خدا هم اشکال می‌کردند که وقتی به تو ایمان می‌آوریم که از مظاهر دنیا داشته باشی. حضرت برای اینکه این شائبه از ذهن‌های مردم خارج شود و بفهماند که این افراد حقیقت آزمایش خدا را نفهمیدند و الا که خداوند هم با ثروت و هم با فقر هم با اولاد و هم با بی اولادی افراد را امتحان می‌کند برای اینکه این مفهوم شود در ادامه فرمود: «فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَى وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جَهْلًا بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فِي مَوْضِعِ الْغِنَى وَ الِاقْتِدَارِ» مال و فرزند را دلیل خوشنودی خدا ندانید که مال و فرزند دلیل آزمایش و امتحان در بی‌نیازی و قدرت است پس باید بدانیم همه ما که متنعم بودن به نعم الهی نشانه خوب بودن و نداشتن آن‌ها نشانه بد بودن افراد نیست همه وسیله امتحان است.

بعد حضرت آیه‌ای را شاهد آوردند از سوره مبارکه مؤمنون که آیا گمان می‌کنند مال و فرزندی که با آن‌ها می‌بخشیم برای این است که در دادن نیکی به آن‌ها سرعت گرفتیم؟! نه این‌طور نیست «فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ» بعد نتیجه‌گیری این بخش از مطالب را می‌فرماید که «فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکبِرِينَ فِي أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِيَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِينَ فِي أَعْيُنِهِمْ». خداوند سبحان بندگان متکبر را با دوستان خود که در چشم آن‌ها ناتوان هستند آزمایش می‌کند. مستکبرین را با مستضعفین آزمایش می‌کند. خیلی ظریف بیان کردند که یکی از حکمت‌های خلقت بندگان مستضعف آزمایش مستکبران و متعصبان است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

اَلحَمدُالله رَبّ ِالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد

وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ

وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی

وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد

وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ

خودم و همه‌ی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می‌کنم. اهل تقوا باحیا هستند زیاد سخن نمی‌گویند تا خطاهایشان زیاد شود و اهل جهنم شوند. مولانا امیرالمؤمنین در بخش دیگری از حکمت ۳۴۱ فرمود:  «وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ» هرکس پرحرفی کند اشتباهش زیاد می‌شود کسی که «وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ» و کسی که زیاد مرتکب اشتباه شود کم‌حیا و کم شرم می‌شود خطا که زیاد شد قبح اعمال زشت برایش از بین می‌رود درنتیجه حیایش کم می‌شود یا از دست می‌دهد. کسی که حیا دارد عامل بازدارنده دارد اما حیا که کم شد تقوا را از دست می‌دهد «وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ»، دیگر چیزی نگه‌دارنده او نیست و نتیجه‌اش می‌شود مسیر غلط این مسیر غلط را ادامه می‌دهد تا عامل بازدارنده که ورع است را از دست می‌دهد «وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ» و هر کس پرهیزکاری‌اش اندک شد دلش می‌میرد دلی که می‌میرد خاصیتش را از دست می‌دهد و دیگر موعظه در او اثر ندارد «وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ» و وقتی دل شخص می‌میرد آماده باشد که داخل آتش می‌شود.

فضیلت‌ها برای انسان بهشت درست می‌کند شما هر فضیلتی را که در خودتان به وجود بیاورید بهشت برای خودتان درست کردید که چنین کسی این بهشت را ندارد. خلاصه پرحرفی ما را جهنمی خواهد کرد مواظب زبانمان و حرف‌هایی که می‌زنیم باشیم.

در این روزهای غم و اندوه ماه صفر و مصائبی که در آن واقع شده‌ به سر می‌بریم. شهادت امام مجتبی علیه‌السلام که به روایتی در هفتم صفر است و امروز است را به شما تسلیت عرض می‌کنم.

مکرر گفته شد که یکی از حربه‌های مهم شیطان و جبهه باطل برای تضعیف جریان حق و طرفداران آن ایجاد یأس و ناامیدی است. در کربلا و روز عاشورا و بعدازآن در دوران اسارت بحث رجا و امید بسیار روشن مطرح است.

مثلاً امام حسین علیه‌السلام صبح عاشورا که تقریباً سه روز است هیچ آبی در خیمه‌ها نیست و لشکری عظیم برای مقاتل با امام آماده شده‌اند حضرت می‌داند که بعد از شهادتش خاندان او و فرزندان او به اسارت می‌روند با توجه به این عقبه در اول صبح می‌فرماید «اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كُرْبَةٍ وَ أَنْتَ رَجَائِي فِي كُلِّ شِدَّةٍ» خدایا در هر سختی تکیه‌گاهم تو هستی و در هر مشکلی به تو امید دارم. کل کربلا دارد به ما درس امید می‌دهد.

باید از امام حسین علیه‌السلام درس امیدواری گرفت. آن نگاه راهبردی به آینده داشتن را به ما آموزش داد. اگر همه‌جا کربلاست و همه روز عاشوراست پس باید بدانیم در این روزها جبهه باطل صهیونی و استکباری رمز موفقیت خود را در ایجاد ناامیدی می‌بیند. تلاش می‌کند به هر وسیله تمسک کند و به شبهه و تحریف واقعیات و تولید شایعه و سیاه نمایی تا از جامعه امید را که مثل موتور محرکه عمل می‌کند بگیرد.

ناامیدی سم است آسیب‌زا است؛ جامعه را نابسامان می‌کند و جلوی رشد را در عرصه‌های مختلف می‌گیرد و بدبینی و بی‌تفاوتی به جا می‌گذارد. نباید در هیچ حالی امید را از دست داد. باید بدانیم نصرت خدا درست در همان زمان که هیچ احتمال پیروزی نمی‌دهیم فراگیر خواهد شد.

شواهد قرآنی فراوان دارد که به خاطر استفاده از وقت وارد بحث آن نمی‌شوم. کربلا برای ما درس است چون واقعه‌ای بود که به نگاه ظاهری پر از عوامل ناامیدکننده است. هم دشمن برنامه جدی برای مقابله با قیام داشت و هم دوستان و اطرافیان امام حسین علیه‌السلام نصیحت می‌کردند؛ یعنی دوست و دشمن در مسیر ناامید کردن حرکت مشترک داشتند.

امام بر اساس باور قلبی و رضایت الهی و نتیجه قطعی که این حرکت مفید به حال اسلام است و مفید به حال آینده است با توکل بر خدا که قیام کرد. امام شد نماد و مایه امید همه مظلومان عالم. یکی از آن وجه‌هایی که باید نگاه کنیم به عاشورا و اسارت و مصائبی که به وجود آمد یک بخشی همین است.

امام حسین علیه‌السلام نگاه راهبردی داشتند. توجه دارید مدتی این کلمه راهبرد و نگاه راهبردی و تحلیل راهبردی یا تفکر استراتژیک به آینده یا برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف بلندمدت زیاد مطرح می‌شود. در این نوبت به بهانه شهادت امام مجتبی علیه‌السلام که یک نگاه راهبردی به مسائل داشتند همین معنا را می‌خواهم کمی توضیح دهم. بحث امروز من راهبرد است. چون امام مجتبی علیه‌السلام به‌شدت در این زمینه تخصص لازم را داشتند و مطالبشان را اگر با این دید نگاه کنید خیلی دستگیر ما است.

نگاه راهبردی چیست؟ شما در کلمات حضرت آقا این جمله را شنیدید که ایشان درباره اتفاقات بعد از دوران شهادت امیرالمؤمنین و صلح امام مجتبی علیه‌السلام فرمودند: چیزی که امام حسن مجتبی علیه‌السلام را شکست داد نبود تحلیل سیاسی در مردم بود.

یعنی مردم می‌دانستند که او امام است می‌دانستند امیرالمؤمنین حق است اما نشد. چرا؟ چون مردم بلد نبودند تحلیل کنند. نمی‌توانستند مسائل را سبک‌سنگین کنند. مردم تحلیل سیاسی نداشتند درنتیجه دچار این می‌شدند که از حق به‌موقع دفاع نمی‌کردند و بعد وقتی می‌فهمیدند حق کدام است که حق بالای نی بود؛ و پاره‌های جگر امام مجتبی داخل تشت بود. دیر می‌فهمیدند.

امام مجتبی علیه‌السلام بعد از صلح موردانتقاد واقع شد. شیعیان هم او را مذمت می‌کردند. تصور کنید بعد از نماز جمعه برسید به بنده و بگویید یا مذل المومنین ای خوارکننده مؤمنین. تمام کسانی که در کنار تو هستند بیایند سجده را از زیر پای تو بکشند. همان شیعیان او را مذمت می‌کردند.

حضرت شروع کردند به تبیین کردن. اوضاع را تحلیل می‌کردند و بیان می‌کردند. نوع تحلیل امام و نگاه امام نگاه راهبردی است؛ و ما باید این را یاد بگیریم که در مسائلی که با آن مواجه می‌شویم این نگاه را داشته باشیم.

مثلاً یک‌ مرتبه رهبر معظم انقلاب مطلبی را می‌گوید و در مقام اجرا چیزی اجرا می‌شود که بعضی‌ها فکر می‌کنند این‌ها باهم تنافی دارد نمی‌توانند تحلیل کنند و شروع می‌کنند به حرفی زدن. یا یک مسئولی مطلبی را می‌گوید و بدجور دیگری می‌شود. خوب متوجه باشید که چه می‌خواهم عرض کنم.

خود اهل‌بیت علیهم‌السلام هم تأکید دارند که به اقداماتی که ما در جریانات مختلف انجام می‌دهیم نگاه محدود و قضیه‌ای که اتفاق افتاده و جزئی است نداشته باشید بلکه نگاهی با اهداف بلند داشته باشید.

نظر و تدبیر و تصمیم و اقدام ائمه معصومین علیهم‌السلام سه ویژگی مهم دارد: از روی علم و حلم و حزم است. در زیارت جامعه می‌خوانیم که «وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ‏» یعنی اولاً بر تمام جوانب موضوع اطلاع و اشراف دارند و ثانیاً از روی حلم و آرامش اقدام می‌کنند هیچ عامل درونی و بیرونی آن‌ها را وادار به انفعال در عمل نمی‌کند و ثالثاً قبل از اقدام دوراندیشی و عاقبت‌اندیشی لازم را در نظر می‌گیرند و با آینده‌نگری کار را پیش می‌برند. این نگاه را در همه تصمیم‌ها و اقداماتشان در نظر دارند؛ علم و حلم و حزم.

وقتی این نگاه را توانستیم درک کنیم آن‌وقت می‌فهمیم که چرا امام حسین علیه‌السلام با خودش زن و بچه و خانواده را همراه کرده است. دیگران که می‌آمدند نصیحت می‌کردند نمی‌فهمیدند که این دیدگاه چیست. او یک لشکر از زنان را برای مقابله با جنگ روایت‌ها و مبارزه با تحریف و دروغ‌پراکنی‌های آینده آماده نبرد کرد.

می‌داند که دشمن او و همراهانش را به شهادت می‌رساند. در زیارت‌نامه دارد که «قتل الله من قتلک بالایدی والالسن» آن‌ها هم ترور نظامی می‌کنند و هم با زبان می‌کشند. برای از بین بردن قتل با زبان زنان را به میدان جنگ نرم آورد. این نگاه، نگاه راهبردی است. نگاه راهبردی نگاه بلندمدت به وقایع و اقدام برای آن‌هاست.

در تحلیل راهبردی هم باید همه مؤلفه‌های تحلیل را جمع‌آوری کرد؛ هم سنن و وعده‌های الهی را در نظر گرفت و هم اهل عمل به تکلیف بود تا نتیجه مطلوب به دست بیاید.

یک‌وقت عرض کردم باید مثل بعضی از حیوانات بود. ما از حیوانات درس کم می‌گیریم. اینکه مثل خروس زندگی کنیم و مثل سگ زندگی نکنیم. سگ شب تا صبح بیدار است و صبح تا شب می‌خوابد؛ اما خروس سر شب می‌خوابد و سحرخیز است. فرمود مثل قاطر نباشید مثل شتر باشید. قاطر خیلی حیوان محکمی است؛ در چاله بیفتد خودش را سریع درمی‌آورد؛ اما شتر این‌طور نیست پایش بشکند باید نحرش کنند. حالا این قاطر با قوتش دائم در چاله می‌افتد و دائم دست‌وپایش می‌شکند اما شتر یک بار هم برایش اتفاق نمی‌افتد. علتش این است که شتر نگاه راهبردی دارد و دور را نگاه می‌کند سرش پایین نیست؛ اما قاطر سرش پایین است وقتی افتاد در چاله می‌فهمد که افتاده. شتر از دور نگاه می‌کند و راهش را تنظیم می‌کند.

برای تحلیل راهبردی باید عوامل مختلف و شرایط موجود را در نظر گرفت. بخواهم خلاصه گیری کنم مراحلی که باید در نظر داشت ۶ مرحله است که با سرعت از این عبور می‌کنم؛ فقط در ذهن شریفتان باشد و خودتان دنبال کنید.

اول تحلیل وضعیت کنونی یعنی شناخت و درک دقیق شرایط فعلی. شناخت نقاط قوت و ضعف و فرصت‌ها و تهدیدها.

دوم تعیین اهداف بلندمدت که در نظر به آن‌ها برسیم.

سوم شناسایی راه‌های مختلف برای رسیدن به اهداف و ارزیابی مزایا و معایب آن‌ها.

چهارم انتخاب بهترین مسیر با توجه به منابعی که در اختیارمان است یا اولویت‌هایی که باید در نظر بگیریم.

پنجم ثبات قدم در مسیر یعنی مقاومت سازی و امیدآفرینی.

ششم پیگیری و ارزیابی مداوم پیشرفت‌ها و اگر لازم شد تغییراتی را اعمال کنیم تا از مسیر بهتر استفاده کنیم.

این‌ها رو گفتم حالا یک نمونه از تحلیل‌های راهبردی امام مجتبی علیه‌السلام را بعد از مصالحه با معاویه که مردم امام را سرزنش کردند برای شما عرض کنم.

حضرت صلح‌نامه را نوشتند و مردم هم بی‌ادبی کردند. حالا حضرت شروع می‌کنند به تحلیل؛ تحلیل آنچه انجام گرفته؛ و اینکه بهترین کار را برای حفظ شیعه من انجام دادم.

حضرت برای مبرهن کردن بیانات خودشان مطالبی را بیان می‌کنند که چرا من صلح را پذیرفتم و راه نجات شیعه همین بود بعد آیه‌ای را بیان می‌کنند؛ قصه حضرت خضر و آنچه در قرآن آمده به آن استناد و استدلال می‌کند.

خب ما از این حرکت امام چه می‌فهمیم؟ این را به دست می‌آوریم که راه عبور از فتنه‌ها تمسک به قرآن و ولایت است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند کسی که امر ما را از طریق قرآن نشناسد از گزند فتنه‌ها برکنار نمی‌ماند؛ «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ اَلْفِتَنَ». مهم این است که اگر کسی می‌خواهد از فتنه‌ها در امان بماند باید بتواند حقانیت ائمه را از قرآن بفهمد.

قرآن کریم به همه آنچه احتیاج داریم از میدان‌های درگیری گرفته تا مسیر غلبه اولیا حق بر اولیای طاغوت همه را بیان کرده است. قرآن نمونه‌هایی را ذکر کرده که من وارد آن نمی‌شوم. نمونه‌های زیبایی است که اگر بفهمیم ما را نجات می‌دهد.

اما از بیان امام حسن این پیام را هم دریافت می‌کنیم که گاهی حکمت عمل امام المسلمین برای همه روشن نیست. نمی‌دانیم چرا امام اینجا آن کار را کرد. نمی‌دانیم چرا ولی جامعه امروز فلان کار را کرد برای همه روشن نیست. عامه مردم باید در آن مقطع فقط اعتماد کنند.

امام رضا علیه‌السلام یاد دادند که در عصر غیبت دعا کنیم که «اللهم لَیِّن‌ قَلبی‌ لِوَلِیِّ‌ اَمرِک» قلب ما را برای ولی امرت نرم کن بعد نکاتی را فرمودند و بعد فرمودند «وَ ثَبِّتْنِي عَلَى طَاعَةِ وَلِيِّ أَمْرِكَ» ما را ثابت‌قدم دار تا بتوانیم اطاعت کنیم. بعضی وقت‌ها نمی‌دانیم چرا او دستوری را داده است و شرایط را تشخیص نمی‌دهیم.

برای روشن شدن مطلب این را عرض کنم که طبق نقل تاریخی یک جریان مشخص و معلوم به‌شدت با صلح حدیبیه مخالفت می‌کردند. حتی به رسول خدا هم بی‌احترامی کردند گفتند اصلاً به نبوت تو شک کردیم اگر صلح کنی. چرا باید ذلت را در دین خود بپذیریم!

یک جنگ روایت‌ها راه انداختند با رسانه‌ای که در اختیار داشتند با دروغ و تحریف امنیت روانی جامعه را به هم زدند. در اینجا سوره فتح نازل شد. صلح حدیبیه فتح مبین نامیده شد.

امام مجتبی علیه‌السلام در یک بیان دیگری که دارند و قصه صلح را مطرح می‌کنند به همان علتی که خدا با بنی ضمره و بنی اشجع اهل مکه هنگام برگشت از صلح حدیبیه فرمودند به آن استناد می‌کنند و می‌گویند من با معاویه صلح کردم به همین دلیل که پیغمبر صلح کرد. عرض کردم این استدلال‌ها راهبرد را دارد به ما نشان می‌دهد که از قرآن به دست بیاوریم.

امام در جنگ همیشه به فرماندهان می‌فرمودند که نگویید شکست بگویید عدم الفتح. می‌فرمودند بگویید پیروز نشدیم. این بیان، بیان راهبردی است. بیانیه گام دوم حضرت آقا هم کاملاً راهبردی است؛ مثل همان نامه‌ای که حضرت آقا به دانشجویان حامی فلسطین نوشتند. به آن‌ها نگاه راهبردی را تعلیم دادند و فرمودند شما اکنون در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید. انسان تا نگاه راهبردی نداشته باشد نمی‌تواند بفهمد طرف درست تاریخ کجاست.

اگر کسی نگاه راهبردی داشت درک می‌کند که الان نزدیک قله هستیم. همین نگاه راهبردی است که حضرت آقا در چهلمین روز شهادت شهدای جنگ تحمیلی دوم دست‌به‌قلم می‌شوند و بیانیه راهبردی صادر می‌کنند و یک نقشه راه کاملاً مهندسی‌شده که با تمام دقت به مسائل مهم کشور نظر کرده و برای هر مسئله‌ای مأموریت ویژه و مخاطب آن را تعریف کرده تا در پرتو عمل به او عزت و پیشرفت و اقتدار کشور حاصل شود.

دوستان دقت داشته باشید که حضرت آقا پیام تسلیت ندادند. درست است که در آن تسلیت گفتند اما پیام، پیام تسلیت نبود. مسیر حرکت برای ایران قوی را با هفت راهبرد اساسی برای فتح قله مرقوم کردند. خود تکرار ایران قوی بیان یک راهبرد و نگاه به آینده است که دشمن از همین ایران قوی در هراس است.

 اگر به سخنرانی‌های اخیر ایشان که بعد از همین جنگ ۱۲ روزه و جنگ تحمیلی تا امروز بیان کردند توجه کرده باشید تأکید بر مردم دارند و بیان چهره واقعی دشمن را می‌کنند و راجع به خود ایران مطالبی را فرمودند که همه مهم است.

در همین بیان اخیرشان فرمودند جمهوری اسلامی توانست در طول ۴۵ سال همه توطئه‌های دشمن را با تحمل سختی‌هایش خنثی کند و توانست بر همه دشمنان در این زمینه فائق بیاید. همین جمله ایشان به ما این را می‌فهماند که ما با یک امر مقطعی سروکار نداریم. امر موقت و لحظه‌ای نیست؛ ۴۵ سال است که قطعاً آینده هم همین‌طور خواهد بود.

یا فرمودند در بنای جمهوری اسلامی عنصر دین و دانش عمده‌ترین عناصر تشکیل‌دهنده هستند. به همین دلیل هم دین مردم و دانش جوانان ما توانسته در بسیاری از میدان‌های مختلف دشمن را وادار به عقب‌نشینی کند. این هم باز یک تذکر راهبردی است که ما از اول انقلاب به دنبال برقراری نظمی هستیم که دین و دنیا و عقل و معنویت و امثال این‌ها را در کنار هم قرار دهد. نگاه ایران کاملاً تمدنی است و در همین مسیر حرکت می‌کند.

لازم است یک نگاه راهبردی دیگری که از امام مجتبی یاد می‌گیریم و برای امروز ما ضرورت دارد را بیان کنم و آن تشخیص دشمن اصلی از دشمن فرعی است. حضرت به‌شدت دشمن‌شناس قدرتمندی است که به‌خوبی دشمن اصلی را از فرعی تشخیص می‌دهد.

معاویه در یک نامه حضرت را برای جنگ با خوارج دعوت کرد. خوارج دشمن کینه‌توز اسلام هستند و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را دشمن بودند و او را به شهادت رساندند. به خود امام مجتبی علیه‌السلام هم خنجر زدند و آسیب زدند. معاویه از این حربه می‌خواهد استفاده کند؛ می‌گوید بیا با خوارج بجنگیم.

ببینید امام که چه پاسخ راهبردی می‌دهد. این دید وسیع امام را نشان می‌دهد که باید آن را یاد بگیریم. امام می‌نویسد اگر بخواهم با کسی از اهل قبله بجنگم اول از تو شروع می‌کنم. امام در تشخیص اشتباه نمی‌کند. چون نگاه راهبردی دارد. لذا فرمودند اگر از بنی‌امیه فقط یک پیرزن فرتوتی باقی بماند دین خدا را به انحراف می‌کشد. من اول باید شما را از بین ببرم.

دقت بفرمایید که اگر نگاه ما به مسائل داخلی و به‌خصوص خارجی راهبردی شد آن‌وقت دشمن اصلی گم نمی‌شود. در موضع‌گیری‌ها و نظر دادن‌ها و امثال این‌ها و مقدار مواجهه و تقابل و تعامل با او معلوم می‌شود که چگونه باید عمل کرد.

دشمن اصلی بشریت -نه‌فقط اسلام و مسلمین- امروز معلوم است که کیست؛ و هرگز ما او را فراموش نمی‌کنیم؛ و در این جمعه هم بر آمریکای جنایتکار و حامی جنایت و آمر به جنایت لعن می‌فرستیم؛ و از خدای تعالی می‌خواهیم مقدمات فراهم‌شده برای نابودی رژیم صهیونی -این سم مهلک- را به نتیجه برساند و تا آن زمان که این امر محقق شود شعار ما لعن بر اسرائیل است.

اخیراً عده‌ای از غرب‌زده‌ها و وابسته‌های غربی در لبنان گفتند که برای خلاصی از دست صهیونیست‌ها حزب‌الله باید سلاح خودش را تحویل بدهد تا آمریکا به صهیون‌ها فشار بیاورد با ما کاری نداشته باشند. چه حرف سخیف و سستی زده‌اند! معلوم می‌شود این‌جور آدم‌ها همه‌جا هستند. مسئولین لبنان از تاریخ درس بگیرند؛ حزب‌الله حامی لبنان است و لبنان با حزب‌الله قوی است.

یک نگاه راهبردی هم باید به مسائل فرهنگی جامعه داشت عزیزان مسئول نظارت خودشان را بر ساترا و مراکز دیگر بیشتر کنند. همه ارزش‌های دینی و اخلاقی و اجتماعی و عرفی و ملی و انسانی را ببینید که به‌راحتی در قالب فیلم دارند از بین می‌برند و کسی هم ورود نمی‌کند. با لطافت تمام تاریخ را در ذهن افراد تحریف می‌کنند و گذشته افراد و طاغوتیان و وابستگان آن‌ها را تطهیر می‌کنند. باید در این بخش هم نگاه راهبردی داشت و الا خسارت بیشتر از بخش نظامی خواهد بود.

و یک نگاه راهبردی دیگر که باید همه‌کسانی که به اسلام و ایران عرق دارند داشته باشند این است که اقدام عاجل و نگاه راهبردی به جمعیت و فرزند آوری داشته باشند که با سخنرانی حل نمی‌شود باید وارد میدان عمل شد و تسهیلات لازم را فراهم کرد.

راجع به مکانیسم ماشه بگویم که تأثیری بر اقتصاد ما ندارد و این هیاهویی است که آقایان برای دوقطبی سازی راه انداخته‌اند.

شهادت شیخ فضل‌الله نوری، فرمان مشروطیت و حقوق بشر اسلامی، این‌ها هم مناسبت‌های این روزها بود که فرصت بیان نیست.

یاد شهید هنیه را گرامی می‌داریم که دهم مرداد به شهادت رسید.

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾