بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات درس اخلاق
با موضوع وصایای رسول خدا صلوات الله علیه وآله به ابوذر
جلسه شصت و یکم – 29/05/1404
سه گروهی که خداوند به آنان مباهات میکند
«یَا اباذر! إِنَّ رَبَّکَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبَاهِی الْمَلَائِکَةَ بِثَلَاثَةِ نَفَرٍ، رَجُلٍ فِی أَرْضٍ قَفْرٍ فَیُؤَذِّنُ ثُمَّ یُقِیمُ ثُمَّ یُصَلِّی، فَیَقُولُ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ، انْظُرُوا إِلَی عَبْدِی یُصَلِّی وَ لَا یَرَاهُ غَیْرِی، فَیَنْزِلُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ یُصَلُّونَ وَرَاءَهُ، وَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ إِلَی الْغَدِ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ، وَ رَجُلٍ قَامَ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّی وَحْدَهُ فَسَجَدَ وَ نَامَ وَ هُوَ سَاجِدٌ، فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی انْظُرُوا إِلَی عَبْدِی، رُوحُهُ عِنْدِی وَ جَسَدُهُ سَاجِدٌ، وَ رَجُلٍ فِی زَحْفٍ فَرَّ أَصْحَابُهُ وَ ثَبَتَ هُوَ وَ یُقَاتِلُ حَتَّی یُقْتَلَ»
پیامبر خدا به ابوذر فرمود: «ای ابوذر! خداوند به سه گروه مباهات میکند نزد فرشتگان. نخست، شخصی است که در بیابانی اذان میگوید، سپس اقامه میگوید و نماز میخواند. خداوند متعال به فرشتگان میفرماید: نگاه کنید به بندهام که در بیابان اذان گفت، اقامه کرد و نماز گزارد، در حالیکه کسی در اطراف او نبود.» در این هنگام هفتاد هزار فرشته پشت سر او به نماز میایستند و 24 ساعت برای او طلب آمرزش میکنند.
دومین کسی که خداوند به او مباهات میکند، مردی است که شب اهل خانه را برای نماز شب بیدار میکند، خودش برمیخیزد و به نماز میایستد، ولی بر اثر شدت خستگی در حال سجده به خواب میرود. خداوند به فرشتگان میفرماید: «ببینید بندهام را؛ روحش نزد من است و جسمش در حال سجده بر زمین افتاده.»
سومین گروه، مردی است که در میدان نبرد در حالیکه یارانش فرار کردهاند، تنها میماند و تا آخرین قطره خون خود مقاومت میکند تا کشته شود. خداوند به فرشتگان میفرماید: «به بندهام نگاه کنید!»
تنهاییهای با ارزش
من این روایت را برای این نقل کردم که نکته اصلی آن در «تنهایی» نهفته است؛ یعنی جایی که انسان بدون یاری دیگران، تنها به وظیفه و تکلیف خود عمل میکند. اذان و اقامه گفتن در مسجد، میان جماعت، یا حضور در میدان جنگ همراه با یاران، جایگاه خود را دارد؛ اما هنگامیکه انسان تنهاست و همه عوامل بازدارنده وجود دارد، و با این حال برمیخیزد و به وظیفه عمل میکند، ارزش دیگری دارد.
به عنوان مثال، در بیابان کسی نیست که همراهی کند، خطر راهزنان یا سختی گرما وجود دارد، بهانهها بسیار است؛ اما او باز اذان و اقامه میگوید و نماز میخواند. یا آنکه نیمهشب برمیخیزد برای نماز شب، ولی از شدت خستگی در سجده خوابش میبرد. یا مجاهدی که در میدان جنگ همه یارانش گریختهاند و او تنها مانده است.
اخلاص؛ اوج ایمان و اساس عبادت
اصل این روایت بر «اخلاص» است. اخلاص ریشه این تنهاییهاست؛ یعنی انگیزه خالصانهای که سبب میشود انسان حتی در نبود یار و همراه، تکلیف خود را انجام دهد. عیار خلوص در چنین مواردی بالاتر است. نماز جماعت فضیلت بسیار دارد، اما خلوص کسی که در تنهایی با همه مقدمات، نماز میگزارد، ارزش ویژهای دارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «اخلاص اوج ایمان و اساس عبادت است. خوشا به حال کسی که عمل و علمش، دوستی و دشمنیاش، انجام دادن و ترک کردنش، سخن گفتن و سکوتش، کردار و گفتارش فقط برای خدا باشد.»
عمل اندک همراه با اخلاص، از عمل بسیارِ بیاخلاص ارزشمندتر است؛ زیرا کاری که برای چشم مردم انجام میشود، هیچ وزنی ندارد، اما کار کوچک با اخلاص، نزد خداوند بزرگ و پرارزش است.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی نقل میکند: در نجواهای خداوند تبارک و تعالی با حضرت موسی ـ علی نبینا و آله و علیهالسلام ـ آمده است که موسی دو نوع مناجات با خداوند داشت؛ برخی نجواها از جانب موسی با خدا بود و برخی دیگر از سوی خداوند با موسی کلیمالله. در این روایات بیان شده است که حضرت موسی به اندازهای به خدا نزدیک میشد که حالت مناجات پیدا میکرد.
در یکی از این روایات که مرحوم کلینی نقل کرده است، آمده: خداوند متعال در مناجات با موسی فرمود:
«ای موسی! هر کاری که برای من انجام شود، اندکش بسیار است؛ زیرا برای من انجام شده است. و هر کاری که برای غیر من باشد، بسیارش نیز اندک است»؛ یعنی عمل اندک اگر برای خدا باشد، ارزشمند است؛ اما عمل فراوانی که برای غیر خدا انجام شود، ارزشی ندارد. این فقط اشارهای است؛ زیرا بحث اخلاص خود، فصلی مفصل با مقدمات و شرایط ویژه دارد.
گواهان بر اعمال
پس از آن، رسول خدا صلیالله علیه و آله به ابوذر نکته مهمی را متذکر شدند، و آن «گواهان بر اعمال» است. همانطور که میدانید، تمام کارهایی که ما انجام میدهیم، غیر از آنکه نزد خداوند آشکار است، تحت نظر مجموعهای از شاهدان نیز قرار دارد. بحث شهود اعمال و عرضه اعمال خود، موضوعی مستقل است.
در آیه ۱۰۵ سوره توبه میفرماید: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» بگو: عمل کنید و وظیفه خود را انجام دهید؛ عبادت کنید، بندگی نمایید. به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان، اعمال شما را خواهند دید. سپس به سوی خدایی بازگردانده میشوید که دانای نهان و آشکار است، و او شما را از آنچه انجام دادهاید، آگاه خواهد ساخت.
این آیه، شهود بر اعمال را بیان میکند. سپس میفرماید: ببینید این عمل را برای چه کسی انجام دادید؛ آیا برای خدا بود یا برای سخن مردم؟ برای تعریف دیگران یا برای شهرت و غلبه؟
روایات فراوانی در زمینه عرضه اعمال وارد شده است. برای نمونه: امام حسین علیهالسلام فرمودند: «هر بامداد، اعمال این امت بر خدای متعال عرضه میشود». یا در بیانی دیگر، رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «روزهای دوشنبه و پنجشنبه اعمال بندگان عرضه میشود؛ گناهان آمرزش مییابد، توبه توبهکنندگان پذیرفته میشود».
بنابراین دوشنبهها و پنجشنبهها باید بیشتر مراقب بود، بهویژه هنگام عصر و نزدیک به غروب. بعد از نماز ظهر و عصر، درهای رحمت خداوند گشوده است. امام حسین علیهالسلام نیز در روز عاشورا جنگ را تا هنگام ظهر به تأخیر انداختند تا نماز و دعا به وقت خود واقع شود.
بهخصوص دم غروب، زمان ویژهای برای استغفار و توبه است. این فضاهایی است که خداوند برای بازگشت بندگان مهیا میسازد و باید از آن استفاده کرد.
در برخی روایات آمده است: «کارهای شما هر روز بر من عرضه میشود.» پیامبر خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «اگر کارهایتان نیکو باشد، از خداوند میخواهم بر آن بیفزاید؛ و اگر زشت باشد، برای شما از خداوند آمرزش طلب میکنم».
«یَا اباذر! مَا مِنْ رَجُلٍ یَجْعَلُ جَبْهَتَهُ فِی بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ، إِلَّا شَهِدَتْ لَهُ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَا مِنْ مَنْزِلٍ یَنْزِلُهُ قَوْمٌ، إِلَّا وَ أَصْبَحَ ذَلِکَ الْمَنْزِلُ یُصَلِّی عَلَیْهِمْ أَوْ یَلْعَنُهُمْ» حضرت رسول صلیالله علیه و آله فرمودند: «ای ابوذر! هیچ بندهای نیست که پیشانی خود را برای خداوند در حال سجده بر نقطهای از زمین بگذارد، مگر آنکه همان زمین در روز قیامت بر سجده او شهادت خواهد داد. و هیچ زمینی نیست که مردمی شب در آن منزل کنند، مگر آنکه صبحگاه آن زمین بر اهل خود درود میفرستد یا بر آنان لعنت میفرستد»؛ یعنی زمینی که انسان در آن عبادت میکند، در قیامت به سود او شهادت میدهد، و زمینی که انسان در آن گناه میکند یا با غفلت میگذراند، علیه او شهادت خواهد داد.
به همین دلیل است که در روایات دستور دادهاند انسان در جاهای مختلف عبادت کند. گاهی کسی میگوید: «بیست سال است که در مسجد همیشه در یک گوشه نماز میخوانم.» این کار چندان درست نیست؛ بلکه بهتر است هر روز در نقطهای متفاوت از مسجد نماز بخواند، زیرا در قیامت هر محل عبادت، برای او شهادت میدهد. البته جایگاه امام جماعت استثنا دارد، اما برای سایر افراد بهتر آن است که مکان عبادتشان متنوع باشد.
در خانهها، ماندن در یک مکان خاص برای نماز خوب است و حتی آثاری مثبت دارد؛ اما در مساجد و مکانهای عمومی، تنوع جای عبادت توصیه شده است. به همین سبب اگر کسی به زیارت مشهد یا دیگر اماکن مقدس میرود، خوب است در جاهای مختلف عبادت کند.
برای همین در روایات آمده است: «هرگاه وارد مسجدی شدید، دو رکعت نماز تحیت بخوانید.» بزرگان دین نیز بر این امر بسیار مواظبت داشتند. به عنوان نمونه، مرحوم آیتالله تبریزی رحمهالله علیه ـ که ما چهارده سال درس ایشان میرفتیم ـ هیچگاه دیده نشد که وارد مسجد اعظم یا مسجد امام رضا علیهالسلام شوند و دو رکعت نماز تحیت نخوانند. ایشان همیشه پیش از آغاز درس، این دو رکعت را به جا میآوردند.
تمام موجودات عالم آگاه و صاحب ادراکاند
تمام موجودات عالم نیز آگاه و صاحب ادراکاند. در قرآن کریم، آیه ۴۴ سوره اسراء میفرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» یعنی: «آسمانهای هفتگانه و زمین و هر که در آنهاست، تسبیح خدا را میگویند؛ و هیچ چیزی نیست مگر آنکه با ستایش خداوند او را تسبیح میکند، ولی شما تسبیح آنان را درک نمیکنید».
ما توان درک تسبیح موجودات را نداریم، اما همه آنها در حال عبادت و اطاعت از خداوند هستند. به همین خاطر است که در روایات آمده: درختانی که ولایت اهلبیت علیهمالسلام را پذیرفتهاند، میوهای شیرین دارند، و آبهایی که ولایت را پذیرفتهاند، شیرین و گوارا هستند. در مقابل، آبهای شور و تلخ، نشانه نپذیرفتن آن ولایتاند.
نوزادان نیز به دلیل نزدیکی روحشان به ملکوت، گاه چیزهایی را میبینند و میشنوند که ما قادر به درک آن نیستیم؛ از همین روست که گاهی بدون دلیل ظاهری، ناگهان میخندند یا میگریند. اینها نشانه همان پیوند نزدیک با ملکوت عالم است.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» اسراء۴۴؛ یعنی هر آنچه در آسمانها و زمین است، تسبیح خدا را میگوید، ولی شما تسبیح آنها را درک نمیکنید.
نمونههای این حقیقت را در عالم طبیعت میبینیم. مثلاً در شمال کشور، جیرجیرکهایی هستند که صدا تولید میکنند. گفتهاند عمر این حشره حدود بیست روز است، و در تمام مدت کوتاه زندگیاش مشغول ذکر خداوند است. آن صدایی که ما از او میشنویم، همان تسبیح اوست. اهل دل و معرفت، چون به ملکوت عالم نزدیکاند، حقیقت این ذکر را درک میکنند، اما ما نمیتوانیم درک کنیم.
شهادت اعضای بدن
قرآن کریم تصریح میکند که پوست بدن انسان نیز در قیامت شهادت میدهند. در آیه ۲۰ و ۲۱ سوره فصلت آمده است: «وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُوا یَعْمَلُونَ * وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ كُلَّ شَیْءٍ..»؛ یعنی در قیامت، گنهکاران به پوست بدن خود اعتراض میکنند که: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ و پوست آنان پاسخ میدهد: خداوندی که همه چیز را به سخن درآورده، ما را نیز به سخن آورد. این نشان میدهد که پوست، دست، پا و دیگر اعضای بدن، در قیامت علیه انسان شهادت خواهند داد. حتی اگر خود اعضا میلی به شهادت نداشته باشند، فرمان خدا آنها را به سخن میآورد.
متأسفانه برخی افراد نسبت به این حقیقت غفلت دارند. به عنوان نمونه، در برخی فیلمها یا شبکههای نمایشی، لمس نامحرم به راحتی نمایش داده میشود و قبح آن از بین میرود. در حالیکه در روایات آمده است: اگر کسی با نامحرمی شوخی کلامی کند یا سخن سبک بر زبان آورد، برای هر جملهاش ممکن است یک میلیون سال در صراط معطل شود. این امور فقط بحث حلال و حرام نیست؛ اثر وضعی و معنوی دارد که بر روح انسان باقی میماند.
روز قیامت، وقتی اعضای بدن شهادت میدهند، انسان به آنها میگوید: «مگر ما با هم نبودیم؟ چرا شهادت دادید؟» و پاسخ میشنود: «خدا ما را به سخن درآورد.» این خود دلیلی بر آن است که شهادت باید حضوری و بیواسطه باشد؛ یعنی همان عضو یا همان شیء حاضر در صحنه عمل، شهادت بدهد. وگرنه عدالت الهی اجازه نمیدهد شاهدی بیارتباط، بر انسان گواهی دهد.
پس باید دانست که نه تنها خداوند، بلکه ملائکه، زمین، زمان، اعضا و جوارح، و حتی اشیاء اطراف ما، همه دارای ادراکاند و میتوانند در قیامت شهادت دهند. هیچگاه انسان تنها نیست؛ حتی اگر گمان کند کسی او را نمیبیند. افزون بر همه اینها، اهلبیت علیهمالسلام نیز بر اعمال ما شاهدند و سلام ما را پاسخ میدهند. مگر نمیگویید ما در عالمی فاقد شعور و درک زندگی نمیکنیم؟ پس بدانیم که همه موجودات اطراف ما میفهمند و آگاهند.
در روز قیامت، وقتی انسان به صحنه محشر آورده میشود، به دلیل حسنظنی که به خدا دارد، میگوید: «پروردگارا! ما گمان نمیکردیم که بخواهی این موجودات را بر ضد ما به شهادت بگیری». خداوند متعال در آن هنگام به بقاع و مکانهایی که انسان در آنها مرتکب خطا شده، میفرماید: «کتمان کنید.» به اعضا و جوارح انسان نیز دستور میدهد: «شما هم خاموش باشید.» یعنی کسی که در دنیا توبه کرده، استغفار نموده و به درگاه الهی بازگشته است، روز قیامت خداوند اجازه نمیدهد این شهود علیه او شهادت دهند. پس او در صحنه حساب و کتاب حاضر میشود، در حالی که هیچ شاهدی بر ضد او وجود ندارد. خداوند به او میفرماید: «اکنون که شاهدی علیه تو نیست، برو. آمرزیدهای».
این همان معنای ضرورت «توبه فوری» است. تأکید شده که انسان نباید گناه را بر دوش خود بگذارد و به تأخیر بیندازد، بلکه باید بلافاصله پس از خطا، توبه و استغفار کند تا مشمول این رحمت الهی گردد.
عالم مجهز به دوربین است
ما در عالمی بدون شعور زندگی نمیکنیم. همه چیز در اطراف ما شاهد و ناظر است. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيد» سوره ملک، ۱۹ خداوند بر همه چیز شاهد است. پس از خدا، پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نیز شاهد اعمال است: «وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا» نساء، ۴۱ یعنی: «تو را بر آنان گواه خواهیم آورد.».
گاهی ما در دنیا میبینیم بر سردر مکانی نوشته شده است: «این مکان مجهز به دوربین است.» اما باید به یاد داشته باشیم که سراسر عالم مجهز به دوربین الهی است و هیچ نقطهای از دید او پنهان نیست. بدتر از همه این است که در قیامت، این شاهد، خود قاضی نیز هست؛ خداوند هم شاهد است و هم قاضی.
قرآن در آیه ۳۰ سوره آلعمران میفرماید: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا…» روزی که هر انسانی کار نیک و بد خود را در برابر خویش حاضر میبیند، و آرزو میکند که کاش بین او و کارهای بدش فاصلهای بسیار دور بود.
پس انسان باید همواره اعمال خود را مرور کند و مراقب باشد.