متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۶/۴/۱۴۰۲
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عبادالرحمان اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوا به سلامت روانی خود و والدینشان با ازدواج و فرزند داری اهمیت میدهند. بحث ما جمعیت و تکثیر نسل ازنظر آیات و روایات و پاسخ به بعض شبهات بود.
از اولیاء دین مطالب فراوان و تذکرات متعدد دراینباره در جوامع روایی، به ما رسیده است؛ مثلاً در کتاب وسائل الشیعه بابی دارد که مجموعهای از روایات در آن جمع شده به نام «بَابُ اسْتِحْبَابِ الِاسْتِيلَادِ وَ تَكْثِيرِ الْأَوْلَادِ». مرحوم شیخ حر، فراوان شدن اولاد را عملی مستحب دانسته است.
باید توجه داشت که فرزندان نعم الهی هستند که خدای تعالی از لطف خود به بندگانش عطا کرده است. بعد ترس از اینکه نتوانند تأمین رزق و روزی فرزندان را بکنند شده یکی از دغدغهها و موانع فرزند آوری، بااینکه عرض کردم این فکر با اسلام منافات دارد و روزیِ فرزندان از طرف خدای تعالی تضمینشده است.
بکر بن صالح، یکی از اصحاب امام کاظم علیهالسلام، میگوید: «كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ…» که حدود پنج سال است که از طلب بچه خودداری کردهام چون همسرم از این کار ناخشنود است و میگوید تربیت و نگهداری فرزندان به علت کمبود مالی مشکل است. نظر شما چیست؟ امام در پاسخ به من نوشت: در پی فرزند باش؛ زیرا روزی آنها را خداوند عزوجل میدهد.
اینکه خدا رازق است را هم خود خدا وعده کرده و هم امام معصوم تأکید کرده است. پس اصل تأمین مالی از طرف خداوند قطعی است و افراد باید با تلاش و کوشش و توکل بر او به آن رزق حتمی خود برسند. بدون عزم و تلاش برای تأمین مخارج حلال زندگی، رسیدن به آن ممکن نیست. خدا روزی را تضمین کرده اما از تو هم تلاش میخواهد و از مدیران هم مدیریت میخواهد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَة». كمك خداوند متعال بهاندازه حاجت و نياز نازل مىشود. این بیان حضرت ما را توجه میدهد که هرچه تلاش بیشتری داشته باشی بهره بیشتری میبری. اگر شخص احساس مسئولیت کرد و برای تهیه نفقه همسر و فرزندانش تلاش کرد، قطعاً از رزق الهی بهرهمند میشود؛ و اگر بیکار و بیتلاش باشد چیزی هم نخواهد داشت.
بهعلاوه خداوند کسانی را که بدون اسراف، اهل توسعه بر عیال و فرزندان خود هستند و سختگیری بیمورد ندارند و نسبت به نیازمندان هم بخشندگی دارند و اهل کار خیر هستند را دوست دارد و وسعتی در رزق آنان میدهد. رسول خدا فرمودند: «هر كس دامنه انفاق را گسترش دهد، خداوند روزى او را وسيعتر مىكند و هر زمان افراد خانواده انسان بيشتر شوند روزى نيز فزونتر خواهد شد».
اینها فقط نوشته روی کاغذ که نیست. آیات و کلمات ائمه معصومین است و ما به آنها اعتقاد داریم. خب این گوشهای از بیکران معارف ما دراینباره بود حالا میبینیم گاهی بعضی از افراد میگویند این کسانی که تشويق به افزايش جمعيت میکنند دنبال زیادشدن فقر در جامعه هستند. نگرانی از فقر را در جامعه و خانوادهها توسعه میدهند.
اینها بدون هیچ دلیلی درست برخلاف اسلام سخن میگویند. اسلامی که وجود فرزندان در خانه را نعمت و موجب نزول برکات میداند. لذا انبیاء الهی بعد از فرزند دار شدن شکرگزار خداوند بودند.
چند مزیت این نعمت الهی را غیر از عزت و اقتداری که برای کشور میآورند و سرمایه ملی و افتخار خانواده و امثال اینها، هستند عرض کنم. فرزندان امیدهای والدینشان هستند و آرزوهای آنان را در دوران کهنسالی برآورده میکنند. در روایات بهعنوان عضد یعنی بازو و کمککار نامیده شدهاند.
امام عسکری علیهالسلام فرمودند: چه خوب پشتیبانی است فرزند. کسی که دارای پشتیبان باشد، آنچه با ستم از او گرفتهاند، بازمیستاند و خوار کسی است که پشتیبان نداشته باشد؛ و امام سجاد علیهالسلام فرمودند: از نشانههای سعادت مرد، داشتن فرزندی است که کمککار او باشد.
نکته دیگر اینکه طبق تحقیقات دانشمندان، یکی از بزرگترین عوامل ایجاد شادی برای پدر و مادر وقتی است که فرزند خود را که تازه متولدشده، میبینند. با آمدن این فرزند این دختر و پسر جوان، پدر و مادر میشوند و زندگی آنان معنای جدیدی پیدا میکند؛ و لذتشان وقتی چند برابر میشود که فرزندشان با کلام کودکانه خود آنان را بابا و مامان صدا میکند. همین فرایند، سلامت روانی فرد و جامعه را تأمین میکند و نشاط به وجود میآورد. پس وجود فرزندان گذشته از لذتی که دارد، در سلامتی روحی و آرامش والدین نقش اساسی دارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «انس و آرامش در سه چیز است؛ همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و همرأی انسان باشد». حضرت یکی از موارد آرامش را فرزند صالح میدانند. اینها همه مربوط به ارتباطات محکمی است که در دنیا به وجود میآید و البته آثار آخرتی فراوان در رشد معنوی ما دارند که احتیاج ما به آن موارد بیشتر است.
در روایت دارد امام صادق علیهالسلام فرمود: «شخصی گفت من در وقوف عرفات بودم دیدم کسی دعا میکند و اشک میریزد و برای پدر و مادرش دعا میکند لذا شوق پیدا کردم فرزند دار شوم». فرزند صالح بعد از مرگ هم نمیگذارد صفحه اعمال نیک ما بسته شود و همچنان دفتر اعمال ما به خاطر کارهای فرزند صالح باز است.
آخرین مطلب این نوبت اینکه معمولاً در خانوادههای پراولاد، بسیاری از زحمتها و هزینهها بین فرزندان تقسیم میشود. فرزندان بزرگتر معمولاً به پدر و مادر در رسیدگی به کوچکترها کمک میکنند. اگر خانوادهای کوچک باشد، پدر و مادر ناچارند جای فرزندان دیگر را هم پر کنند و مثلاً همبازی فرزندشان شوند که گاهی از تحمل خارج است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا آخرتگرا هستند و در تمام حالات زندگی، آخرت را بر دنیا ترجیح میدهند و میدانند آنچه در دنیا نصیب آنان میشود کم و زودگذر است؛ و آنچه نزد خداست ماندگار و شیرین است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت 243 از حکم نهجالبلاغه فرمودند: «مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ وَ حَلَاوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ». تلخى دنيا باعث شيرينى آخرت و شيرينى دنيا باعث تلخى آخرت است. یک رابطه مستقیمی بین دنیا و آخرت برقرار است که رنج هرکدام شیرینی دیگری را دربردارد؛ که امام علیهالسلام هم كلمه شيرينى و تلخى را برای لذت و سختی استعاره آورده است؛ یعنی هرچه انسان به خاطر آخرت خواهی، با زحمت و سختی، لذتهای دنیا را ترک کند، به حول الهی شيرينى و لذّت اخروى را خواهد چشید. خدای تعالی همه ما را بهرهمند از تنعمات اخروی بگرداند.
امروز جمعه با روز غدیر یکی شد. این عید بزرگ که افضل اعیاد اسلامی است را به شما تبریک عرض میکنم. بررسی ابعاد مختلف این واقعه بزرگ و نقش آن در زندگی مسلمین بلکه بشر وقت موسع میطلبد.
غدیر فقط یک روز و عید سعید نیست، اینکه بفهمیم در غدیر چه اتفاقی افتاد و خدای تعالی توسط رسول گرامیاش چه خواستهای داشت و چه چیز را ابلاغ کرد، مهم است و سعادت آفرین میشود و خوشبختی بشر را در دنیا و عقبی به همراه دارد والا میشود قصهای که در برکهای راکد که در هزار و چهارصد و اندى سال پيش در سرزمین حجاز اتفاق افتاده است.
اینهمه اهمیت میدهیم، جشن میگیریم، شیرینی میدهیم، شادی میکنیم، اطعام میدهیم، لباس نو و تمیز میپوشیم، بالاخره شاد هستیم، روز خنده است، روز شادی است؛ اما فقط یک امر ساده نیست. بحث حکمرانی بر مسلمین است. فقط در بحث امامت که بخشی از اصول مکتب شیعه است حتی خلاصه نمیشود. بحث امامت گوشهای از این بحث است. حتی در خطبه غدیر هم همینطور است. در خطبه غدیر فقط بحث ولایت و وصایت علی بن ابیطالب نیست. اگرچه گلش و مصداق بارزش است اما اساسش بحث حاکمیت و حکومت بر مسلمین است. بحث امارت مسلمین است؛ آنهم نهفقط امیرالمؤمنین، همه ائمه. مسئلهای به این اهمیت در جهان اسلام مطرح نیست.
حضرت امام در بیانی فرمودند: «ولايتى كه در حديث غدير است به معناى حكومت است نه به معناى مقام معنوى … مسئله مسئله حكومت است. مسئله مسئله سياست است. خداى تبارکوتعالی اين حكومت را و اين سياست را امر كرد كه پيغمبر به حضرت امير واگذار كنند. چنانچه خود رسول خدا سياست داشت».
ما وقتی «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را ترجمه میکنیم میگویم بحث ولایت است. ولایت به چه معناست؟ یعنی همین اولی به تصرف؛ یعنی حکومت؛ اما با خودمان که صحبت میکنیم جور دیگر معنا میکنیم. دیگران ولایت را به معنای نصرت گرفتند؛ یعنی پیغمبر اکرم فرمود هرکس تا الان من را یاری میکرده از این به بعد علی را یاری کند. هر کس به من محبت داشته از این به بعد به علی محبت داشته باشد.
این نیست. ولایت در اینجا به معنای اولی به تصرف است؛ یعنی تا امروز من را بهعنوان امیر جامعه و حاکم جامعه میدانستید از این به بعد باید علی بن ابیطالب را بدانید. شیعیان این را میگویند. ۱۴۰۰ سال است که شیعه دارد این روایت را اینگونه معنا میکند.
اما از بین شیعیان از همین نمازگزاران میپرسیم فلانی ولایتی است یعنی چه؟ جواب میدهد یعنی کسی که وقتی اسم اهلبیت میآید به پهنای صورتش اشک میریزد. اهل دعای ندبه است. اهل دعای کمیل است. روضهاش ترک نمیشود. به همان معنای دوست داشتن و محبت میگیریم؛ یعنی ۱۴۰۰ سال بیشتر شما در ترجمه میگویید ولایت یعنی اولی به تصرف و حاکمیت اسلامی را میگوییم اما در بین خودمان وقتی میگوییم ولایتی یعنی کسی که گریه میکند و کسی که محبت دارد.
نمیگوییم ولایتی کسی است که قائل است به تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام الهی و اینکه مکتب اهلبیت سیطره و سلطه پیدا کند. معنای درست «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یعنی این. در مقام بیان سالیان سال است که حرف دیگران را عمل میکنیم اما در گفتار روایت را درست معنی میکنیم.
به کسی باید بگویم ولایتی که در مسیر برقراری احکام الهی و دستورات قرآن و مکتب اهلبیت قدم برمیدارد و میخواهد آنها در جامعه محقق شود و اجرایی شود. چنین کسی ولایتی است. البته محبت و دوستی اهلبیت را همه باید داشته باشند. جزو دستورات اصلی دین ماست؛ کما اینکه کسانی که شیعه نیستند هم محبت اهلبیت را دارند.
بنابراین بحث درباره غدیر گذشته از جریانات تاریخی واقعشده در آن زمان بحث بر ادامه حاکمیت دین توسط شخصیت الهی امیرالمؤمنین علیهالسلام است؛ یعنی دائماً در بین امت اسلامى باید كسى باشد كه از طرف خداوند متعال راهنمايى بشر و حاکمیت بر او را برعهدهگرفته باشد و اين امر چنان بزرگ بود که اگر توسط رسول خدا در آن روز بزرگ ابلاغ نمیشد تمام زحمات حضرت هیچ بود و کأن کاری انجام نداده بود. حدیث مستند غدیر که اسناد آن را که توسط شیعه و سنی مکرر در مکرر نقلشده به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه ارسال رسل با اصل امامت ادامه پیدا میکند؛ و الا آمدن پیامبران هم لغو بود.
به تعبیر بعض بزرگان، فرهنگ متعالی غدیر یک پیام جهانی دارد که با فطرت و عقل همه بشر هماهنگ است؛ و آن این است که در هر موضوعی که بشر به آن نیاز دارد چه علم و دانش باشد چه مهارت و چه عقیده و چه اخلاق، چه صنعت، چه طب، چه فقه و امثالذلک، باید به کارشناس آن موضوع رجوع کرد. سؤال آیا در مدیریت جامعه آزادیم هر جور خواستیم عمل کنیم یا باید بر اساس همین اصل عقلی به کارشناس خبره مؤمن و متعهد رجوع کنیم؟
غدیر به ما میگوید تنها کسانی لیاقت و شایستگی مدیریت جوامع انسانی را دارند که متعهد و متخصص باشند. پیغمبر با انتخاب امیرالمؤمنین دارد این را به ما میگوید که کسی میتواند امیر جامعه باشد که هم ایمان داشته باشد هم تخصص.
حدیث زیبایی را از امیرالمؤمنین علیهالسلام از تفسیر برهان برای شما بخوانم در ذیل آیات ۱۰ تا 12 سوره مبارکه صف که فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ…» اى كسانى كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهايى مىبخشد؟ حضرت فرمود: «أَنَا التِّجَارَةُ الْمُرْبِحَةُ الْمُنْجِیَةُ مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ الَّتِى دَلَّ اللَّهُ عَلَیْهَا فِى كِتَابِهِ فَقَالَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ…» من همان تجارت پٌرسودى هستم كه موجب نجات از عذاب دردناكىام كه در این آیه مىفرماید. آیا غیر از شهدا و صلحا و شیعیان واقعی کسی در این تجارتخانه سود برده است؟
بر اصل ولایت باید بیشتر کار کرد. خدای تعالی همه ما را از شیعیان و موالیان و محبان حضرت قرار دهد انشاءالله.
بیستم ذیالحجه ولادت با سعادت امام کاظم علیهالسلام را به همه شما تبریک عرض میکنم. یکی از ویژگیهای ائمه علیهمالسلام الگو بودن آنان است که بهعنوان انسان کامل، مظهر اسماء و اوصاف و افعال الهیاند و انسانها با تأسی به آنان به مقصد نهائی و قرب الهی نائل میگردند.
یکی از برترین صفات که لازم است به دست بیاوریم تا از تقوای کامل برخوردار باشیم مسئله کظم غیظ و بردباری است که در آیه ۱۳۴ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ…» در روایت دارد: بردباری بهترین رَدایی است که انسان بر دوش خود میاندازد. پس اگر بردبار نیستی، بردباری بوَرز؛ زیرا اندک کسی است که شبیه گروهی شود، مگر اینکه نزدیک است از آنان شود. پس میتوان با تمرین خلق خود را تغییر دهیم و از خشم به بردباری برسیم.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «داوُوا الْغَضَبَ بِالصَّمْتِ». با سکوت مرض غضب را درمان کن. مگر مجبوری جواب بدهی؟ مگر هرکس هرچه گفت باید جواب داد؟ سکوت کنید. اینها برای غضب نابجاست. غضب بهجا باید باشد. اگر کسی غضب نداشته باشد انسان نیست. انسان باید غضب داشته باشد و بهجا باشد. امیرالمؤمنین غضب داشت. همین امیرالمؤمنین که خیلی شوخ بود و میخندید میگفتند به درد امامت نمیخورد امام باید جذبه داشته باشد؛ ایشان خیلی میخندد؛ اما یک گناه را وقتی میدید خشن فی ذات الله. خونش به جوش میآمد. غیرت دینیاش تحریک میشد. پیغمبر اکرم وقتی خلافی میدید رگ بین دو ابرویش برآمده میشد از شدت ناراحتی.
اینکه انسان ناراحت و عصبانی نشود انسان نیست؛ اما در کجا چگونه و چه مقدار و چه وقت اینها مهم است؛ اما همین غضب نابجا یکمرتبه وقتی پیش بیاید یکی از ذکرهای مجرب برای کنترل و آرامش غضب طبق روایات «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم» است؛ و رسول خدا فرمودند: هنگام غضب به سجده بروید؛ و فرمودند: وضو بگیرید.
انشاءالله بتوانیم با الگو گیری از امام کاظم علیهالسلام خشم را در خود کنترل کنیم. البته خشم ممدوح که از فضائل اخلاقی است را باید داشته باشیم. همانکه بر سر مستکبرین فریاد میکشیم و در مقابل ظلم میایستیم. همین خشم ممدوح است که رژیم پلید کودک کش صهیونیستی را امروز در مقابل مقاومت قهرمان بهزانو درآورده است.
دیدند رهبر جهان اسلام دستور مسلح شدن کرانه باختری را داده و نزدیک است که کار از دستشان خارج شود خواستند پیشدستی کنند، پس با انبوهی از تجهیزات به جنین حمله کردند، اما خیلی زود فهمیدند که کار از کار گذشته است. مأیوس و شکستخورده عقب نشستند.
امروز باید اسرائیل این را فهمیده باشد که هیچ نقطهای از فلسطین برای او امن نیست و همه نقاط آن مانند یک ارتش باتجربه در مقابل او مقاومت خواهند داشت. اسرائیل باید بداند امروز محور مقاومت مجهز به موشک هایپرسونیک فتاح است و اگر اشتباه بکند قطعاً و حتماً مرگ و محو خودش را نزدیک کرده است.
21 تیر سالگشت قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب است. یکی از خبیثترین نقشههای دشمنان اسلام توطئه کشف حجاب بود که به دستور انگلیس پلید که از دشمنان سرسخت اسلام و احکام آن است توسط عنصر مفلوک و قدرتطلبی به نام رضاخان قلدر عملیاتی شد؛ و مسیر اسلامزدائی و اشاعه سبک زندگی غربی در فرهنگ مردم ایران باز شد. بانوان ایرانی از استفاده چادر و روسرى منع شدند.
علماء و مردم متدین در برابر این ظلم ایستادگی و قیام کردند نظیر واقعه مسجد گوهرشاد و آنقدر ادامه دادند تا قانون کشف حجاب در دوران حکومت پهلوی دوم ملغی شد. بنده سالهای قبل درباره تاریخچه کشف حجاب که به کجا میرسد عرض کردم تکرار نمیکنم؛ که بهایت نقش اصلی را داشتند. مربوط به پهلوی نبوده قبل از او شروع شد. یادم است که از قرة العین برای شما عرض کردم. بهایت نقش اصلی را داشتند امروز هم در ترویج جریاناتی که در کف خیابان اتفاق میافتد پشتصحنه بهایت هستند. البته کشورهای خارج و استکبار توسط اینها کارها را انجام میدهند.
در دورههای مختلف از حجاب بهعنوان ابزاری سیاسی برای اعمال سیاستهای استعماری و مقابله با دین استفاده کردهاند.
نکته: فرهنگ دینی ساختار اصلی جامعه اسلامی را تشکیل میدهد و شما میتوانید اثر آن را در رفتار فرد و جامعه ببینید. رفتارهای بیرونی قطعاً آثار بیشتری دارند و لذا دستورات خاصی برای آنها وضع شده است. در بیانی رسول خدا برای مقابله با گناهان آشکاری که در جامعه انجام میشود اینگونه هشدار میدهند: «گناه، هرگاه پنهانی انجام شود، فقط انجامدهنده آن، زیان دیده است و اگر آشكارا انجام شود و با آن مقابله نشود، به همگان زیان میرساند»؛ یعنی رسول خدا مقابله و جلوگیری از گناه علنی را مطالبه کردهاند.
پس وظیفه مردم و دولت درباره گناه آشکار روشن است. کسی حق ندارد اجازه دهد سلامت روانی جامعه به هم بخورد. حجاب از احکام ضروری دین است و دولت اسلامی نمیتواند و نباید درباره آن بیبرنامه و رها باشد. جامعه اسلامی ما خانواده محور است و بر اساس آموزههای دینی و عقاید اسلامی در مردم محکم شده است.
ترویج و رشد این ناهنجاری اجتماعی و شیوع این گناه آشکار، عقاید، اخلاق و ادب جامعه را به هم میزند، بیتفاوتی مذهبی به وجود میآورد و اثرِ عامل بازدارنده را از بین میبرد و زمینه بیشتر شدن خیانت و فروپاشی خانواده و بعد بافت و انسجام اجتماعی را فراهم میکند؛ و درنتیجه حاکمیت دین را از بین میبرد.
بدنه جوان جامعه که باید به دنبال مسائل معنوی از یکسو و از سوی دیگر تولید و سازندگی و عدالتخواهی و امثال ذالک باشد به دنبال مصرفگرائیِ افراطی و پوچی و شهوات بوده؛ وقت و سرمایه خود را از بین میبرد. حجاب که برود، ارزش الهی زن از بین میرود، ناهنجاری خانوادگی به وجود میآید، طلاق زیاد میشود، ارتباط همسران باهم کم میشود، جوانان رغبت به ازدواج و تشکیل خانواده را از دست میدهند. بیماریهای جسمی و روحی زیاد میشود، روابط فرزندان با والدین به هم میخورد. آزار اجتماعی زیاد میشود، کسب درآمد از راههای غیر مشروع زیاد میشود.
برای همین است که عرض میکنیم سادهانگاری است اگر کسی گمان کند دشمنان ما سازمانیافته ارزشهای ناب و اصیل اسلام و انقلاب را نشانه نرفته باشند. با سرمایهگذاری کلان و صرف هزینههای میلیاردی با انواع رسانههای در دست، شبانهروز با استفاده از هنر و فیلم و موسیقی و… در بین جوانان بیعفتی را تبلیغ و ترویج میکنند، تشویق به برهنگی و عریانی دارند بنیان خانواده و بیهویت کردن جوانان هدف اصلی آنان است و برای رسیدن به مقاصد خود هیچ قشری را هم بیبهره نمیگذارند، پیر و جوان و کودک و میانسال، زن و مرد.
نمیدانم آمار را دنبال میکنید یا نه گاهی بعضی از آمارها برای تخریب فکر و اعتقاد مردم ایران که خرج میشود دو برابر بودجه کشور ماست. خب نتیجه هم معلوم است جامعهای که دین نداشت، اخلاق نداشت، خانواده نداشت، حیا و حریم نداشت، آن جامعه لگدکوب شده دشمنانش است. امروز جنگ دشمن فقط حجاب نیست بلکه حجاب نماد این دشمنی است او همهچیز را میخواهد لذا باید این اولین سنگر را محکم گرفت و حفظ کرد. بخش مهم آنهم به خود مردم بستگی دارد و تذکر بهموقع و درست، بدون ایجاد تنش و دعوا و با هوشیاری راه را بر دشمنان میبندد و دیگران هم رسوا میکند.
یادتان باشد حجاب یک واجب شرعی است که ابعاد سیاسی پیداکرده و هر مسئولی که اینجا کمکاری کند باید بداند مسئله که اینطور نخواهد ماند و بالاخره جمع میشود اما ترک فعل او و ایجاد مانع او و فرصت سوزی و وقتکشی او در پیشگاه خدا ضریب خواهد خورد و به همینجا ختم نمیشود.
بعضی وقتها بعضی از دوستان از من درخواستهایی دارند که مسیر قانونی دارد. بنده ورود نمیکنم. درخواستهایی که مسیر قانونی دارد و هنوز مسیرهایش طی نشده از من میخواهند که بیا کمک کن کار ما جلو بیفتد و انجام شود. بنده در کارهایی که مسیر قانونی دارد کاری نمیکنم؛ اما اگر به کسی ظلم شده باشد واقعاً و بعد مستنداتی برای این ظلم داشته باشد تا پس نگیرم رها نمیکنم. در این چند سال که خدمت شما بودیم روش ما اینطور بوده که حق را به حقدار رساندیم؛ حتی گرههای پیچیده هم بوده ایستادیم و انجام دادیم.
راجع به مباهله میخواستم نکتهای را بگویم و نکتهای راجع به حرکاتی که دولت داشتند در مسائل اقتصادی در این چندروزه و روابط خارجی که داشتند و کارهایی که انجام شد و شادیهایی که باید در جامعه باشد که بماند برای بعد.
18 تیر روز ادبیات کودک است. ﻳﻜﻲ از اﺑﺰارﻫﺎی رﺷﺪ کودک، ادﺑﻴﺎت ﻛﻮدﻛﺎن اﺳﺖ. اعم از ﻗﺼﻪ، ﺷﻌﺮ، ﻧﻤﺎﻳﺶ و داﺳﺘﺎن که نباید غافل بود، با همین ابزار میتوان رفتارهای مثبت و فضائل نیکو را به او آموخت، الگوها و شخصیتهای مثبت را به او شناساند و راه و رسم درست زندگی با محتوای اسلامی و ایرانی را به او مستقیم و غیرمستقیم آموزش داد و پلشتی سبک زندگی غربی را به او آموزش داد.
رشد اجتماعی کودکان بخش مهمش به ادبیات کودک مرتبط میشود. با شعر و قصه و داستان است که میتوان هویت دینی و ملی کودک را، جهانبینی او را درست کرد. اهداف و آرمانهای بلند را در دل او نشاند و روح او را بزرگ کرد. وظیفه متولیان در این امر بسیار خطیر و مهم است و همهکسانی که توان دارند باید کمک کنند.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾