بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات درس اخلاق
با موضوع وصایای رسول خدا صلوات الله علیه وآله به ابوذر
جلسه شصت و شش – 02/07/1404
ای ابوذر! همانا خداوند عزوجل نزد زبان هر گویندهای حاضر است. پس باید از خداوند ترسید و تقوا پیشه کرد و بداند که چه میگوید. ای ابوذر! خداوند نزد هر سخنگویی حاضر است؛ پس انسان باید از خدا بترسد، تقوا داشته باشد و بداند که چه سخنی بر زبان جاری میکند. هنگامی که شما سخن میگویید، خداوند در همانجا حاضر است. بنابراین مراقب باشید که چه میگویید.
این سخن پیامبر خدا در شب، توصیهای است به ابوذر غفاری که هرگاه خواستی سخنی بر زبان آوری، بدان که خداوند حاضر است و مراقب باش چه میگویی. تا اینجا، از آغاز این حدیث شریف که پیامبر به ابوذر بیان کردهاند، مشاهده کردید که هرچند وقت یک بار درباره زبان سخنی فرمودهاند. گاهی به موضوعات گوناگون اشاره کردند و دوباره به مسأله زبان بازگشتند. در این نوبت نیز رسول خدا به سبب اهمیت و نقش بزرگ زبان در زندگی فردی و اجتماعی، ابوذر را به کنترل زبان توصیه فرمودند.
زبان را باید حفظ کنید؛ چنانکه بارها درباره آن سخن گفتهایم. همانگونه که پا و دست و چشم و گوش و سایر اعضا و جوارح نعمتهای الهی هستند و باید در راه رشد و کمال معنوی حفظ شوند، زبان نیز نعمتی الهی است. انسان باید شکرگزار این نعمت باشد و آن را از آفات حفظ کند. خداوند این اندامها را برای اداره زندگی در اختیار ما نهاده است، اما باید از آنها در مسیر آخرت نیز بهره ببریم. با چشم باید چیزی دید که موجب ثواب گردد؛ با گوش باید چیزی شنید که سبب قرب به خدا شود. با دست و پا باید اعمالی انجام داد که انسان را به کمال نزدیک کند.
زبان نیز همینگونه است. انسان میتواند با زبان، رضایت خدا را جلب کند و آخرت خود را آباد سازد یا برعکس، به وسیله زبان جهنم برای خود بنا کند و از خدا دور گردد و به شیطان نزدیک شود.
پیامبر خدا فرمودند: زیبایی زبان سرمایه است. برخی انسانها سخنی شیوا و زیبا بر زبان دارند؛ سخنانشان فصیح و بلیغ است و این خود نعمتی الهی است. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: زبان ترازوی انسان است. اگر میخواهید بدانید انسانی متعادل است یا نه، به سخنش بنگرید. سخنگفتن او نشان میدهد چه میزان خرد و ادب دارد. امام علی علیهالسلام فرمودند: انسان در زیر زبان خود پنهان است. گاهی یک جمله کافی است تا ماهیت درونی انسان آشکار گردد: عالم یا جاهل بودن، خردمند یا نادان بودن، مؤدب یا بیادب بودن.
پس باید سخنی گفت که موجب قرب به خداوند باشد. از سخنان لغو و بیهوده فاصله بگیریم. این به معنای نفی شوخی و مطایبه نیست؛ شوخی لطیف و بیضرر اشکالی ندارد. لطیفه یعنی سخن لطیف، نه کلامی که قومی را تحقیر کند یا حرمت کسی را بشکند.
با زبان میتوان منزلت اجتماعی خود را نشان داد. بنابراین رسول خدا به ابوذر فرمود: ای ابوذر! خداوند نزد هر سخنگویی حاضر است. پس مراقب باش چه میگویی.
از بهترین سخنان، اصلاح ذاتالبین است؛ یعنی صلح دادن میان افراد، نصیحت و هدایت دیگران. امام صادق علیهالسلام فرمودند: زکات زبان، نصیحت مسلمانان، بیدار کردن غافلان و ذکر فراوان خداوند است. ذکرهایی همچون «سبحانالله»، «الحمدلله»، «اللهاکبر»، «لا حول و لا قوّة الّا بالله» و «استغفرالله» نمونههای زکات زبان هستند.
اگر زبان رها باشد و انسان هرچه خواست بگوید، دچار نفاق خواهد شد. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: منافق هرچه بر زبانش آید میگوید، بیآنکه بداند چه سودی یا زیانی برای او دارد. گاهی یک سخن نابجا سبب نزاع دو خانواده یا دو قبیله میشود. پس باید اندیشید که کدام سخن در کجا باید گفته شود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: مؤمن هنگامی که میخواهد سخنی بگوید، نخست در آن میاندیشد؛ اگر نیکوست آشکار میکند و اگر بد است پنهان میدارد. این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان با زبان به خدا نزدیک شد و چگونه خدا را ناظر بر سخن دانست؟ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به ابوذر راهکار دادند و فرمودند: «ای ابوذر! فضول کلام را ترک کن».
اگر میتوانی سخنی را در پنج واژه ادا کنی، شش واژه مگو. اگر بیست واژه کافی است، بیستویکم را بر زبان نیاور. سخن به اندازهای که حاجت تو را برطرف کند و نیاز تو را برآورد کافی است. گاهی در محاورات میبینیم که فردی سخنی را میخواهد برساند، اما بسیار طول میدهد، در حالیکه میتوانست با دو جمله مقصود را بیان کند.
سخن گفتن همچون دیگر اعمال انسان است؛ همانطور که راه رفتن، نگاه کردن یا کار با دست عمل محسوب میشود، زبان نیز ابزار عمل است. قرآن کریم نیز بر این نکته تأکید دارد. نماز، دعا و ذکر همگی با زبان انجام میگیرند و عبادت محسوب میشوند. پس زبان میتواند در حال عبادت یا در حال گناه باشد.
اگر کلام با نیت الهی و قصد قربت بیان شود، حتی تعلیم و تدریس نیز عبادت است. اما اگر زبان در خدمت ظلم و حمایت از باطل قرار گیرد، در مسیر گناه است. این سخن نیکو که موجب شادی دل مؤمن، رفع گرفتاری یا هدایت مردم شود، ارزشمند است. عقل نیز حکم میکند که زبان را در راه خیر به کار ببریم.
پیامبر فرمودند: خوشا به حال کسی که زیادی سخنش را فرو خورد. کسی که زیاد سخن میگوید، اغلب پشیمان میشود و میگوید: ای کاش نگفته بودم. زیادهگویی علاوه بر آنکه وقت انسان را تلف میکند، موجب خشم خدا نیز میشود. سکوت، بهترین کنترل بر زبان است.
امام صادق علیهالسلام از قول رسول خدا فرمودند: اولیای خدا بیشتر اوقات خاموشاند، اما خاموشی آنان ذکر است. نگاهشان عبرت است، سخنشان حکمت است و راه رفتنشان برکت. رسول خدا همچنین فرمودند: سلامت انسان در نگهداری زبان است. هر کس سکوت کند، نجات مییابد. هیچکس از گناه در امان نیست، مگر آنکه زبانش را در کام کشد.
پیامبر فرمودند: زبانت را نگه دار، زیرا صدقهای است برای خودت. ایمان بنده استوار نمیشود تا دل او استوار نگردد، و دل استوار نمیشود مگر آنکه زبانش استوار باشد. بنابراین آفتهایی چون غیبت، دروغ، تهمت، سخنچینی و فحش، آفتهای زباناند و انسان را گرفتار میسازند.
رسول خدا به ابوذر فرمودند: «کفایةُ المرءِ کذباً أن یُحدِّثَ بِکلِّ ما سَمِعَ.» یعنی برای دروغگویی کافی است که انسان هرچه شنید بازگو کند. شایعهپراکنی یکی از آفات زبان است که وحدت و انسجام جامعه را از بین میبرد. نقل بیتحقیق اخبار، حتی در فضای مجازی و با یک فوروارد ساده، میتواند میلیونها بار تکرار شود و پیامدهای زیانبار داشته باشد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «کفایةُ المرءِ کذباً أن یُحدِّثَ بِکلِّ ما سَمِعَ.» هر سخنی را که شنیدی، بازگو مکن؛ حتی اگر راست باشد، مجاز نیستی آن را برای دیگری نقل کنی. باید سنجید که کدام سخن گفتنی است و کدام نیست، زیرا آبروی دیگران امانت است.
پیامبر همچنین فرمودند: «یا اباذر! ما مِن شیءٍ بأطولَ سِجناً من اللسان.» ای ابوذر! هیچ چیزی سزاوارتر از زبان برای زندانی کردن نیست. خدای متعال برای زبان زندانی قرار داده است: دندانها و لبها حصار طبیعی زباناند، اما ما این زندان را میگشاییم و هرچه میخواهیم میگوییم.
خداوند در قرآن روش سخن گفتن را به پیامبرانش آموخته است. باید از آنان بیاموزیم که چه مقدار سخن بگوییم و چگونه سخن بگوییم. اگر با فردی ناسزاگو و بدزبان مواجه شدیم، تنها سلامی کوتاه گوییم و عبور کنیم. هنگامی که خداوند موسی را به سوی فرعون فرستاد، فرمود: با او نرم سخن بگویید، شاید بترسد.
با کلام خوب میتوان دل مؤمن را شاد کرد، اخلاق آموخت و حکمت رساند. شوخی نیز اگر به اندازه و در چارچوب باشد، اشکالی ندارد. پیامبر خود اهل مزاح بودند، اما در شوخیهایشان همواره سخن حق میگفتند. برای مثال، روزی خسته بودند و پاهای خود را دراز کرده بودند. از یاران پرسیدند: پا به چه چیزی شبیه است؟ هرکسی پاسخی داد. پیامبر با لطیفترین بیان خستگی خود را زدودند، بیآنکه کسی را بیازارند.
در شوخی و مزاح نباید به دیگران تهمت زد، غیبت کرد یا کسی را آزرد. پیامبر فرمودند: من نیز شوخی میکنم، اما سخنانم همه حق است.