بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات درس اخلاق
با موضوع وصایای رسول خدا صلوات الله علیه وآله به ابوذر
جلسه شصت و پنج – 26/06/1404
همنشین خوب و بد
رسول خدا در توصیهای به حضرت ابوذر فرمودند: «ای ابوذر! همنشین خوب بهتر از تنهایی است؛ الجلیس الصالح خیرٌ من الوحدة، و تنهایی بهتر از همنشین بد است؛ الوحدة خیرٌ من جلیس السوء.»
سخن خوب و سکوت
سپس فرمودند: «سخن خوب گفتن بهتر از سکوت است؛ إملاء الخیر خیرٌ من السکوت، و سکوت بهتر از سخن بد گفتن است؛ السکوت خیرٌ من إملاء الشر.»
هدف از معاشرت
ترجمه تحتاللفظی این عبارات چنین است، اما عمده بحث رسول خدا در اینجا درباره معاشرت با دیگران و ارتباط داشتن با افراد و همکلام شدن با اطرافیان است. مقصود این است که وقتی انسان با دیگران وارد ارتباط و گفتگو میشود، انگیزه او باید الهی باشد. ریشه ارتباط باید الهی باشد و در این معاشرت و مراوده، درسی از معارف الهی، حکمی از احکام دین، یا مسئلهای اعتقادی مطرح شود. خلاصه اینکه انسان نباید معاشرتش صرفاً به تعریف و سخنان بیثمر بگذرد، بلکه باید فهم و بصیرتی هم در آن باشد.
پیامبر اکرم میفرمایند: چنین معاشرتی، یعنی همنشینی همراه با یاد خدا و طرح مباحث دینی و اخلاقی، بهتر از سکوت و گوشهنشینی است. انسان باید با دوستان خود بحث فقهی، علمی، اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی یا معرفتی کند. این نوع معاشرت بسیار برتر از سکوت است، زیرا سخن نیک گفتن باعث هدایت دیگران میشود و آنان را در مسیر کمال شایستهشان یاری میکند. سخنی که موجب سعادت و کمالات اخروی شود، بهتر از سکوت است. البته اگر چنین شرایطی فراهم نشد، سکوت برتر است.
ارزش سخن گفتن بر سکوت
در روایات دیگر نیز آمده است که سخن گفتن بر سکوت ترجیح داده شده است. گرچه روایات زیادی بر فضیلت سکوت تأکید دارند، اما روایات فراوانی هم وجود دارد که بر سخن گفتن و زیان سکوت نابجا دلالت میکنند. مثلاً امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «سخن حق گفتن بهتر از درماندگی در سخن و خاموش ماندن است.» گاه شرایطی ایجاب میکند که انسان در برابر ظلم سکوت نکند؛ در این موارد، سخن گفتن برتر است.
از امام سجاد(ع) پرسیدند: «سخن گفتن بهتر است یا سکوت؟» حضرت فرمودند: «هر یک از این دو آفتهایی دارد. اگر هیچکدام آفت نداشته باشند، سخن گفتن بر سکوت برتر است.» پس اگر سخن گفتن بدون آفت باشد، همانند طلا ارزشمندتر از سکوت است.
در ادامه سؤال شد: «یابن رسولالله! چرا چنین است؟» حضرت فرمودند: «زیرا خداوند عزوجل انبیا و اوصیا را با سکوت نفرستاده است. به هیچ پیامبری نفرمود که در میان مردم بنشین و خاموش باش، بلکه همه انبیا را مأمور به سخن گفتن و ابلاغ حقایق کرده است: مبشّرین و منذرین؛ یعنی بشارتدهندگان و بیمدهندگان. نه بهشت با سکوت به دست آمده و نه ولایت خدا با سکوت بر کسی واجب شده است. هیچکس با سکوت از آتش جهنم رهایی نیافته، بلکه همه اینها از طریق سخن گفتن حاصل شده است». انسان با سخن میتواند بهشتی یا دوزخی شود. پس اگر سخن گفتن آفت نداشته باشد، برتر است.
املا و ثبت گفتار
پیامبر خدا دوباره فرمودند: «خاموشی بهتر از املا کردن بدی است.» در گذشته کتابهایی به نام «امالی» وجود داشت، مانند امالی شیخ صدوق و امالی شیخ طوسی. در این مجالس، استاد سخن میگفت و شاگردان مینوشتند؛ این عمل را املا مینامیدند. پیامبر میفرمایند: سکوت بهتر از املا و دیکته کردن سخنان بد است. زیرا وقتی انسان سخن ناپسند بگوید، آن سخن توسط ملائکه ثبت میشود. از سوی دیگر، املا کردن خوبیها بهتر از سکوت است.
رسول خدا فرمودند املا؛ نمیگوید تکلم؛ چون املا یعنی شما بگویی و دیگری بنویسد. سخن گفتن انسان این اثر را دارد که انگار من با این بیانم برای شما یا هر کس هرجا که صحبت میکند کنار سفره خانواده با هم صحبت میکنند انگار من دارم با گفتن مطالبم چیزهایی را در ذهن مخاطب خودم ثبت میکنم. طرف مقابل دارد مطالب مرا ضبط میکند. پس باید مواظب باشیم که در ذهن دیگران چه مینویسیم که حضرت میفرمایند سکوت کنی بهتر از این است که املای بد داشته باشی؛ یعنی غیر از اثری که دارد که ملائکه مینویسند قصد حضرت این هم است که وقتی شما حرف میزنی در ذهن مخاطبت چیزهایی را ثبت میکنی؛ و بالاترش همان ملائکه هستند که گفتههای ما را کتابت میکنند. آیات قرآن هم بر این دلالت دارد که ما هر حرفی میزنیم ثبت میشود.
امیرالمؤمنین(ع) نیز فرمودند: «خاموشی که برای تو وقار بیاورد بهتر است از سخنی که ننگی بر تو بنشاند.» و نیز فرمودند: «ناتوانی در سخن گفتن (گنگ بودن) بهتر از یاوهگویی است.» بنابراین سخن نابجا حتی از سکوتِ ناشی از ناتوانی نیز بدتر است.
پرهیز از همغذایی با فاسقان
پیامبر اکرم در ادامه به ابوذر تذکر دادند: «وقتی معاشرت میکنی و برای خود همنشین برمیگزینی، مؤمن را انتخاب کن. با غیر متقی همغذا نشو. با فاسقان سر یک سفره منشین.» فاسق تنها کسی نیست که جنایت بزرگ مرتکب شود، بلکه کسی است که بر گناهی کوچک مداومت دارد. مثلاً مردی که انگشتر طلا به دست میکند یا گردنآویزی طلا میاندازد، در حال ارتکاب گناه دائمی است. این گناه مستمر سبب میشود که او فاسق شمرده شود. شهادت چنین فردی در دادگاه پذیرفته نیست، حتی طلاقی که بدهد معتبر نخواهد بود. این نکتهای مهم است که باید مورد توجه باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: با فاسقان همغذا نشوید و بر سر سفره آنان ننشینید. اگر لازم شد با کسی همغذا شوید، اهل ایمان را برگزینید. هر کسی را مهمان خود نکنید و مهمان هر کسی نشوید.
گذشته از مسائل شرعی مانند حلال و حرام بودن غذا، پاکی و نجاست، یا پرداخت شدن حقوق شرعی همچون خمس و زکات، خطر دیگری وجود دارد: ممکن است صاحب سفره از شما توقعی ناحق داشته باشد. مثلاً بگوید: «ناهار ما را خوردی، حالا فلان کار را برای ما انجام بده.» این توقع خلاف، انسان را در تنگنا میگذارد. اهل ایمان چنین انتظاراتی ندارند، اما دیگران چرا. پس باید توجه داشت که بر سفره چه کسی مینشینیم؛ اهل ایمان و تقوا باید ملاک انتخاب باشند.
معیار محبت الهی در مهمانی
پیامبر خدا در ادامه به ابوذر فرمودند: «ای ابوذر! از غذای خود به کسی بده که خدا او را دوست دارد، و غذای کسی را بخور که تو را برای خدا دوست میدارد.» این بیانگر آن است که محور معاشرت و مهمانی باید محبت الهی باشد. دوستیها و رابطهها باید بر اساس محبت خدا شکل بگیرد، نه صرفاً رعایت احکام ظاهری. رشد معنوی تنها با رعایت حلال و حرام محقق نمیشود؛ بلکه لازم است روابط اجتماعی نیز رنگ الهی داشته باشد.
انسان باید در همه کارهای فردی و اجتماعی خود، خدا را محور قرار دهد:
- با کسی گرم گرفتن برای خدا،
- با کسی سرد گرفتن برای خدا،
- خدمت به خانواده برای خدا.
اگر غیر خدا در زندگی حضور یابد، آنگاه همان روابط به فتنه و آزمایش تبدیل میشود.
تربیت فرزند از کودکی
از جمله نکات مهم در زندگی ایمانی، تربیت فرزند از سنین پایین است. اهلبیت(ع) فرمودند: از پنج سالگی (و برای ما از هفت سالگی) فرزندان را به عبادت و نماز عادت دهید. اگر تا پانزده سالگی رها شوند، پس از بلوغ دیگر پذیرش سخت میشود. کودک باید از همان ابتدا یاد بگیرد کجا بنشیند، چه بگوید و چه رفتاری داشته باشد.
کسی که بدون عادت درست بزرگ میشود، در سن تکلیف با فشارهای شدید روحی و اجتماعی روبهرو میگردد و نمیتواند به راحتی به احکام پایبند شود. در تاریخ و حتی در دوران معاصر، نمونههای بسیاری دیدهایم که رها کردن فرزندان به انحراف آنان انجامیده است.
ارزش مهمان و مهمانداری
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، باید مهمانش را گرامی بدارد.»
در روایات آمده است:
- مهمان روزی خود را میآورد و گناهان اهل خانه را میبرد.
- خانهای که مهمان در آن وارد نشود، فرشتگان نیز وارد آن نمیشوند.
امیرالمؤمنین(ع) روزی اندوهگین بود. علت را پرسیدند. فرمود: «هفت روز است که به خانه ما مهمانی نیامده.» این نشان از اهمیت مهمان در فرهنگ دینی دارد.
آداب پذیرایی از مهمان
دین ما آداب ظریفی برای مهمانداری بیان کرده است:
- اگر مهمان سرزده آمد، هرچه در خانه بود باید در برابر او گذاشته شود.
- اگر شب ماند، صاحبخانه باید برای او رختخواب بیندازد.
- اما هنگام رفتن، مهمان باید خودش رختخواب را جمع کند.
امام رضا(ع) در پاسخ به چرایی این آداب فرمودند: «زیرا ممکن است رختخواب عیبی داشته باشد که صاحبخانه هنگام پهن کردن آن را پنهان کند؛ اما پس از استفاده مهمان، بهتر است خود او جمع کند تا صاحبخانه در سختی و شرمندگی نیفتد.»
این ظرایف نشاندهنده دقت دین در حفظ کرامت مهمان و آرامش صاحبخانه است. مهمانی اگر با رعایت این آداب برگزار شود، آثار معنوی و اجتماعی فراوانی خواهد داشت.
حضور ثروتمندان و غیبت فقیران در مهمانی
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: شرکت در مهمانیای که فقط ثروتمندان در آن حضور دارند و فقیران دعوت نشدهاند، مکروه است.
منظور، مهمانیهای عمومی مانند ولیمه عروسی، افطاری یا عید است؛ جایی که صاحب مجلس باید فقیران و نیازمندان را هم دعوت کند. اگر آنان دعوت نشوند، رفتن به چنین مهمانی از ادب به دور است. البته این کراهت به معنای حرمت نیست، اما نشاندهنده ناپسندی اخلاقی چنین رفتاری است.
خوردن از غذای مهمانی
حضرت فرمودند: «از ادب به دور است که کسی به مهمانی دعوت شود، اما از غذای آن نخورد.» اگر کسی دعوت شد و رفت، باید از طعام میزبان بخورد. رفتن و نخوردن، نوعی بیاحترامی است.
روزی حضرت آقا به خانهای از اهل کتاب رفت. یکی از محافظان همراه او، از میوههای پذیرایی نخورد. صاحبخانه تصور کرد به خاطر مسیحی بودن اوست. حضرت اما از آن میوه خوردند و فرمودند: اگر نمیخواستی بخوری، نباید میآمدی. حال که آمدی، باید بخوری؛ زیرا غذای اهل کتاب پاک است.
توان میزبان در پذیرایی
رسول خدا(ص) فرمودند: «هیچکس نباید بیش از توان خود برای مهمان خرج کند و خود را به مشقت بیندازد.» میزبان نباید به خاطر مهمان، خودش و خانوادهاش را دچار سختی و فشار کند.
آوردن افراد دعوتنشده
در روایات تأکید شده است: «کسی را که دعوت نشده، همراه خود به مهمانی نبرید.» این کار خلاف شرع است، حتی اگر فرزند یا نزدیکترین فرد انسان باشد. ممکن است میزبان با وضع اقتصادی خاصی تنها توان پذیرایی از تعداد محدودی را داشته باشد. آوردن مهمان اضافی، میزبان را در فشار قرار میدهد.
آداب کلی مهمانی
اینها تنها بخشی از آداب مهمانی است:
- رعایت عدالت در دعوت از مهمانان،
- پرهیز از اسراف و تکلف،
- گرامیداشتن مهمان،
- نخوردن غذای میزبان بیاحترامی است،
- همراه نبردن افراد دعوتنشده.
دهها نکته دیگر در باب مهمانی و ولیمه وجود دارد که باید جداگانه بررسی شود.